شبی که شعله میشود شرارها
و هیمه میشود تبار خارها
و قامت درخت سبز عاشقی
فرا رود به جای نعش دارها
و پشت فصل سرد و تلخ بیکسی
به عرصه پای مینهد بهارها
و از صمیم کوهسار عاشقی
ترانه خوان شوند آبشارها
به یاد آر این زمین گرفته از
تبار پاک لاله اعتبارها
زدوده دست مردمان بیریا
ز روی نام میهنم غبارها
به روز واقعه قرار بسته و
برآمده ز عهدهی قرارها
به یمن نام مهربان و پاکشان
شکوفه میدمد ز شاخسارها
گشوده پنجههای سبز عاشقی
به احترام نامشان چنارها
به دامن بهار سرزمین من
ز خونشان دمیده لالهزارها
به لحظه های استجابت دعا
شبی که شعله می شود شرارها
به یاد آر این زمین گرفته از
تبار پاک لاله اعتبارها
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
شعر در متن ،
،