شراب دست تو نوشیدنی گشت جمال عارضت بوسیدنی گشت
منِ دیوانـه زنجـیری ، مســتم خمــار آلــودۀ جــام الـسـتم
من مسکین در این دنیا غریبم که داده حب ایـن دنیـا فریبـم
به دوریّت ندارم من تحمـّل به جـان بـاده و پیمـانه و مل
به فقدانت نکردم هیچ عادت به محشر خود نما ما را شفاعت
طبیبم درد من امشب دوا کن به چاه اشک خود ما را دعا کن
مکن اینقدر افسون کعبه مـن بیـا از پرده بیرون کعبه مـن
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
نوای محرم،
،