امکان مشاهده آنلاین فیلم و ویدیو

http://s6.picofile.com/file/8179250634/rasool.mpg.html

صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

::معرفی شهیدان زواره
::شهداء شرمنده ایم
:: عطر کربلا
::نوای محرم
::احادیث و منظرها
::شعر در متن
::جملاتی زیبا در متن شهداء
::اس ام اس درباره شهداء
::پیامک مذهبی
::تصاویر
::شهیدان
::دفاع مقدس
::مذهبی
::نرم افزاروکدجاوا مذهبی برای وبلاگ و وب سایت
::حجاب و بی حجابی
:: زمزمی از نور
::اهمیت نماز
:: محبان الائمه
::زندگینامه مداحان بزرگ
::دفاع مقدس
::خاطراتی زیبا
::زندگینامه شهیدان
::وصیت نامه شهیدان
::اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
::درد و دل
::نوشته دل
::تقدیم به مناسبت
::دانلود مداحی وکلیپهای مذهبی
::قالب و قاب وبلاگ
::دعا و مناجات
::قرآن کریم


زواره نیوز
هيئت عاشقان حسين(ع) زواره
سردار شهید مصطفی زواره ای
آخرین منجی ... آخرین یار♥
دانلود نرم افزار روایت عشق
گالری تصاویر شهدا.......... - شهداء
شهداء شرمنده ایم
هیئت جوانان محبان الشهداء زواره - آپارات
هیئت جوانان محبان الشهداء زواره
افسران - قطعـــــه شهـــــــــــــدا
تصاویری از شهداء زواره
تصاویر/ درد دل با شهدای گمنام
پیوند با شهدا تنها راه تحقق اهداف نظام است
حصول طهارت با رمضان و شروع پیوند با شهدا
وصیت نامه
به یاد شهیدان
دانلود مداحی شهدا با صدای گرم مداحان اهل بیت (ع)
یاران چه غریبانه-حاج مهدی سلحشور
دانلود مداحی مداحان در مورد شهدا
شهداء ایران
شهیدان
ساختن وبلاگ
شماره پیمان کارها
حمل ته لنجی با ضمانت از دبی
خرید از چین
قلاده اموزشی ضد پارس سگ
الوقلیون
تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: استاد رسول ناجی زواره

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 770
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


....
...

سفارش کد آهنگ
...

کد حرکت متن دنبال موس ..... دریافت کد پیغام خوش آمدگویی

... دریافت کد خداحافظی ... دریافت کد قفل کلیک راست چت روم ... ...







پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من خوش آمديد .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ کمک کنید .


فرماندي -نماز اول وقت

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 26 / 6 / 1392


حجاب وبی حجابی



:: موضوعات مرتبط: حجاب و بی حجابی، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 26 / 6 / 1392


شهادت امام صادق علیه السلام- حاج مهدي سلحشور

غروب سرخ نگاهش به رنگ ماتم بود
غريب شهرِ خودش نه ، غريب عالم بود

چقدر روضة كرب و بلا بپا مي داشت !
به روي سر در خانه هميشه پرچم بود !

اگر چه زخم جگر تازه مي شد اما باز
براي داغ دلش روضه مثل مرهم بود

هميشه در وسط كوچة بني هاشم
پر از تلاطم اشكِ مصيبت و غم بود

شبي كه در تب آتش بهشت او مي سوخت
شكسته قامت و آشفته حال و درهم بود

شتاب مركب و پاي برهنة آقا !
ميان كوچه زمين خوردنش مسلم بود

كبودِ زخمِ طناب و اسارت و غربت
چقدر در نظرش كربلا مجسم بود

خلاصه لحظة‌ آخر ، زمان تدفينش
بساط غسل و بساط كفن فراهم بود

در آن زمان به خدا هر دلي پريشانِ
شهيد بي كفن واديِ محرّم بود

به زخم پيكر گل ، بوريا نمي پيچيد
اگر كه پيرهن پاره پاره اي هم بود



:: موضوعات مرتبط: نوای محرم، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 25 / 6 / 1392


سلحشور-در شـعـلـه و شـور عـشـق پـــروانـه‌صـفـت بـودنـد

در شـعـلـه و شـور عـشـق پـــروانـه‌صـفـت بـودنـد
تـــا کـرب‌وبـلا مـی‌رفـت آن بـــــال کـه بـگـشـودنـد

از آن هـمـه خـــون صـحـرا شـد بـاغ شقـــایـق‌هـا
در معرکه می‌رفتند با نغمه‌ی یا زهرا(سلام‌الله‌علیها)

دیدند گلستان را در شعله چو ابراهیم(علیه‌السلام)
گـــفـتـــــنـد خـــداونـــدا آمـــــاده‌ی ایـن راهـــیـــم

هــرکس که سعادت داشت بر جبهه ارادت داشت
ایــن خـانـه مصفا بـود تـــا بـوی شـهـــادت داشت

دیـــدنـد شـکـــوفـا شـد گل‌هـــــای اجـــابـت زود
معـــــراج دعـــاهـاشـان در صـبـح دوکـــوهـه بـود

آن سینه‌ی پراحساس شد مست شمیم یـاس
تا علقمه می‌رفتند با پرچم یا عبــاس(علیه‌السلام)

بر غـنچه‌‏ی لب‌هاشان لبیک حسینی بود
امیـد دل آن‌ها لـبـخـنـد خـمـیـنـی(ره) بود

در مـعرکه‌هـا رفتند تـــا پـیـش خـــدا رفتند
بــــا تـشـنـه‌لـبـی آخـر تـــا کـرب‌وبـلا رفتند

گفتـــند که ما رفتیم از کـــرده‌ی خود شـادیم
این نهـــضت خـونـیـن را در دست شما دادیم

تـــــا زنده به ایمانیــــم تـــــا در خـط قـرآنیـــم
بــــا لطـف امـام عصـــر(عج) در راه شهیدانیــم

من تشنه‌ی‌خورشیدم، در این شب‌بارانی
دل‌تنگ تـوام بـرگـرد، ای مــــاه جمـــارانی

ایام خوش‌آن روزی، که سینه‌حسینی بود
شـــــب‌ها دلم روشن، بـا نور خمینی بود

ما شـــــمع ولایت را، هستیــــم چو پروانه
در قـــــافله‌ی عشقیـم، بـا رهــــبـر فـرزانه

صد شکر که شیعه سر، در خط ولی دارد
ای عهد شکن کوفه، این خطه علـی دارد



:: موضوعات مرتبط: نوای محرم، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 25 / 6 / 1392


زنجیر دست و پای من-مهدی مختاری

واویلا،واویلا

زنجیر دست و پای من

شده مونس شبای من

اشك غم تو چشمامه

جونم رو لبهامه

تو لحظه ی آخر

بعد این همه غربت

با قلب پر حسرت

میرم پیش مادر

دوچشمم مثل ابرای بهاره

همیشه بین ناز غم می باره

كسی از حال من خبر نداره

زنجیر دست و پای من

شده مونس شبای من

واویلا،واویلا

اگر كه زهر غم

رسونده جونم رو

تو موج غم بر لب

گوشه ای از این زندان

می آد با هر آهم

فقط صدای من

گریه های زنجیرم

همیشه پرخونه

به حال پای من

غروبا ضرب تازیانه دیدم

با اسم مادر ناسزا شنیدم

خدایا می دونی چیا كشیدم

روی لبها دعای من

زنجیر دست و پای من

شده مونس شبای من

اگر كه زهر غم

رسونده جونم رو

تو اینجا هم بر لب

ولی میسوزم من

به یادغمهای

عمه جونم زینب

یه خواهر كه بی تابه و دل غمینه

با چشم حیرونش داره می بینه

رو نیزه رأس دلبرش می شینه

می خونه خواهر حرم

تو كجایی برادرم

واویلا،واویلا



:: موضوعات مرتبط: نوای محرم، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 25 / 6 / 1392


تو كاظمین آقا، حاجتمو داده(زمینه)-محمود كریمی

تو كاظمین آقا، حاجتمو داده

چقدر دلم تنگه، پنجره فولاده

چه حرمی ،چه گنبدی

حس می كنی، تو مشهدی

زهرا می گه ،خوش اومدی

كرمش، كرم امام رضاست

حرمش ،حرم امام رضاست

یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر

تو كاظمین آقا، حاجتمو داده

چقدر دلم تنگه، پنجره فولاده

تویی كه بابایه، حضرت سلطانی

تموم هستیه، شاه خراسانی

آقا امام هفتمی

تنها امید مردمی

عشق ملیكه ی قمی

می خونن همه ی مریض دارا

می خونن همه ی گرفتارا

یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر

شده توی زندون، زهرا عزادارت

زبون روزه آه، سیلی ه افطارت

دل تو پر شراره شد

آسمون بی ستاره شد

اومدن، عاشقای كاظمین

بمیرم ،برای آقام حسین



:: موضوعات مرتبط: نوای محرم، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 25 / 6 / 1392


چه تك و تنها،چه غریبونه-حاج محمود كریمی

چه تك و تنها،چه غریبونه

یه نفر كُنج،این زندونه

اسیر این شبای تاره

روی خاك تیره سر میذاره

كسی بجز خدا از حالش،خبر نداره

ای صید بی بال و پر

شفیع روز محشر

دخیلك آقا یا،موسی بن جعفر

توی این زندون،دیگه آزاده

بدنش روی،خاك افتاده

هنوز توی غل و زنجیره

رضا براش عزا می گیره

محاله دخترش معصومه،آروم بگیره

درای زندون، وا شد

تو آسمون غوغا شد

شفیع این عالم ها

حاجتش روا شد

ای صید بی بال و پر

شفیع روز محشر

دخیلك آقا یا،موسی بن جعفر

با عزای این غم شیدایی

دل عالم شد عاشورایی

شهیدی كه لبش خشكیده

با نیزه ها كفن پوشیده

یه روز میاد تو ی محشر با،سر بریده

جان اباعبدالله

منتقم آل الله

ادركنی یا مولا

بقیة الله

حسین اباعبدالله



:: موضوعات مرتبط: نوای محرم، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 25 / 6 / 1392


متن کامل شعر محتشم کاشانی

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین

بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

این صبح تیره باز دمید از کجا کزو

کار جهان و خلق جهان جمله درهم است

گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب

کاشوب در تمامی ذرات عالم است

گرخوانمش قیامت دنیا بعید نیست

این رستخیز عام که نامش محرم است

در بارگاه قدس که جای ملال نیست

سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند

گویا عزای اشرف اولاد آدم است

خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین

پرورده ی کنار رسول خدا، حسین

کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا

در خاک و خون طپیده میدان کربلا

گر چشم روزگار به رو زار می گریست

خون می گذشت از سر ایوان کربلا

نگرفت دست دهر گلابیبه غیر اشک

زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا

از آب هم مضایقه کردندکوفیان

خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

بودند دیو و دد همه سیراب ومی مکند

خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد

فریاد العطش ز بیابان کربلا

آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم

کردند رو به خیمه ی سلطان کربلا

آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد

کز خوف خصم در حرم افغان بلندشد

کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی

وین خرگه بلند ستون  بیستون شدی

کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه

سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی

کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت

یک شعله ی برق خرمن گردون دون شدی

کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان

سیماب وار گوی زمین بی سکون شدی

کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک

جان جهانیان همه از تن برون شدی

کاش آن زمانکه کشتی آل نبی شکست

عالم تمام غرقه دریای خون شدی

آن انتقام گر نفتادی به روزحشر

با این عمل معامله ی دهر چون شدی

آل نبی چو دست تظلم  برآورند

ارکان عرش را به تلاطم درآورند

بر خوان غم چو عالمیان را صلا زدند

اول صلا به سلسله ی انبیا زدند

نوبت به اولیا چو رسید آسمان طپید

زان ضربتی که بر سر شیرخدا زدند

آن در که جبرئیل امین بود خادمش

اهل ستم به پهلوی خیرالنسا زدند

بس آتشی ز اخگر الماس ریزه ها

افروختند و در حسن مجتبی زدند

وآنگه سرادقی که ملک مجرمش نبود

کندند از مدینه و در کربلا زدند

وز تیشه ی ستیزه درآن دشت کوفیان

بس نخل ها ز گلشن آل عبا زدند

پس ضربتی کزان جگر مصطفی درید

بر حلق تشنه ی خلف مرتضی زدند

اهل حرم دریده گریبان، گشوده مو

فریاد بر در ِ  حرم کبریا زدند

روح الامین نهاده به زانو سر حجاب

تاریک شد ز دیدن آن چشم آفتاب

چون خون ز حلق تشنه ی او بر زمین رسید

جوش از زمین به ذروه عرش برین رسید

نزدیک شد که خانه ی ایمان شود خراب

از بس شکست ها که به ارکان دین رسید

نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند

طوفان به آسمان ز غبار زمین رسید

باد آن غبار چون به مزار نبی رساند

گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید

یکباره جامه در خم گردون به نیل زد

چون این خبر به عیسی گردون نشین رسید

پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش

از انبیا به حضرت روح الامین رسید

کرد این خیال وهم غلط کار کان غبار

تا دامن جلال جهان آفرین رسید

هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال

او در دلست و هیچ دلی نیست بی ملال

ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند

یک باره بر جریده ی رحمت قلم زنند

ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر

دارند شرم  کز گنه خلق دم زنند

دست عتاب حق به در آید ز آستین

چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند

آه از دمی که باکفن خون چکان ز خاک

آل علی چو شعله ی آتش علم زنند

فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت

گلگون کفن به عرصه ی محشر قدم زنند

جمعی که زد به هم صفشان شور کربلا

در حشر صف زنان صف محشر به هم زنند

از صاحب حرم چه توقع کنند باز

آن ناکسان که تیغ به صید حرم زنند

پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل

شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل

روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار

خورشید سربرهنه برآمد ز کوهسار

موجی به جنبش آمد و برخاست کوه

ابری به بارش آمد وبگریست زار زار

گفتی تمام زلزله شد خاک مطمئن

گفتی فتاد از حرکت چرخ بی‌قرار

عرش آن زمان به لرزه درآمد که چرخ پیر

افتاد در گمان که قیامت شدآشکار

آن خیمه‌ای که گیسوی حورش طناب بود

شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار

جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل

گشتند بی‌عماری محمل شتر سوار

با آنکه سر زد آن عمل از امت نبی

روح‌الامین ز روح نبی گشت شرمسار

وانگه ز کوفه خیل الم رو به شام کرد

نوعی که عقل گفت قیامت قیام کرد

بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد

شور و نشور واهمه را در گمان فتاد

هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند

هم گریه بر ملائک هفت آسمان فتاد

هرجا که بود آهویی از دشت پا کشید

هرجا که بود طایری از آشیان فتاد

شد وحشتی که شور قیامت به باد رفت

چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد

هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد

بر زخم های کاری تیغ و سنان فتاد

ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان

بر پیکر شریف امام زمان فتاد

بی اختیار نعره ی هذا حسین زود

سر زد چنانکه آتش ازو در جهان فتاد

پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول

رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول

این کشته ی فتاده به هامون حسین توست

وین صید دست و پا زده در خون حسین توست

این نخل تر کز آتش جانسوز تشنگی

دود از زمین رسانده به گردون حسین توست

این ماهی فتاده به دریای خون که هست

زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست

این غرقه محیط شهادت که روی دشت

از موج خون او شده گلگون حسین توست

این خشک لب فتاده دور از لب فرات

کز خون او زمین شده جیحون حسین توست

این شاه کم سپاه که باخیل اشگ و آه

خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست

این قالب طپان که چنین مانده بر زمین

شاه شهید ناشده مدفون حسین توست

چون روی در بقیع به زهرا خطاب کرد

وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد

کای مونس شکسته دلان حال ماببین

ما را غریب و بی کس و بی آشنا ببین

اولاد خویش را که شفیعان محشرند

در ورطه ی عقوبت اهل جفا ببین

در خلد بر حجاب دو کون آستین فشان

واندر جهان مصیبت ما بر ملا ببین

نی ورا چو ابر خروشان به کربلا

طغیان سیل فتنه و موج بلاببین

تن های کشتگان همه در خاک و خون نگر

سرهای سروران همه بر نیزه هاببین

آن سر که بود بر سر دوش نبی مدام

یک نیزه اش ز دوش مخالف جدا ببین

آن تن که بود پرورشش در کنار تو

غلطان به خاک معرکه ی کربلا ببین

یا بضعةالرسول ز ابن زیاد داد

کو خاک اهل بیت رسالت به باد داد

خاموش محتشم که دلسنگ آب شد

بنیاد صبر و خانه ی طاقت خراب شد

خاموش محتشم که ازین حرف سوزناک

مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد

خاموش محتشم که ازین شعر خون چکان

در دیده ی اشگ مستمعان خوناب شد

خاموش محتشم که ازین نظم گریه خیز

روی زمین به اشک جگرگون کباب شد

خاموش محتشم که فلک بس که خون گریست

دریا هزار مرتبه گلگون حباب شد

خاموش محتشم که بسوز تو آفتاب

از آه سرد ماتمیان ماهتاب شد

خاموش محتشم که ز ذکر غم حسین

جبریل را ز روی پیامبر حجاب شد

تا چرخ سفله بود خطایی چنین نکرد

بر هیچ آفریده جفایی چنین نکرد

ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده ای

وز کین چه ها درین ستم آباد کرده ای

بر طعنت این بس است که با عترت رسول

بیداد کرده خصم و تو امداد کرده ای

ای زاده زیاد نکرده است هیچگه

نمرود این عمل که تو شداد کرده ای

کام یزید داده ای از کشتن حسین

بنگر که را به قتل که دلشاد کرده ای

بهر خسی که بار درخت شقاوتست

درباغ دین چه با گل و شمشاد کرده ای

با دشمنان دین نتوان کرد آن چه تو

با مصطفی و حیدر و اولاد کرده ای

حلقی که سوده لعل لب خود نبی بر آن

آزرده اش به خنجر بیداد کرده ای

ترسم تو را دمی که به محشر برآورند

از آتش تو دود به محشردرآورند

 

.::: محتشم کاشانی :::.

 



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، نوای محرم، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 25 / 6 / 1392


"با بسم رب الشهدا"

با بسم رب الشهدا دفتر دل وا می کنم

مثل یک قطره خودمو راهی دریا می کنم

تا حرف عشق می یاد وسط دل خودشو گم می کنه

شبیه اروند می شه و همش طلاتم می کنه

یاد شلمچه یاد فاو یاد خرمشهر یاد حور

فکه پلی تا به خداست یا فاطمه رمز عبور

کی می دونه میرافضلی عرشی یا که زمینی بود

نقش حصار گرد دین با قلم آوینی بود

ولایت ولایت همه آبرومه آبرومه

شهادت شهادت رویای نا تمومه آرزومه

چمرانی که با درد دین دکترای معرفته

سرفصل دفتر جنوب اسم ابراهیم همته

روی لبهای خشکشون غیر از حسین اسمی نبود

تمام دنیا ذره ای پیش عابدینی نبود

یاد دعاهای کمیل دعای خمسه عشرش

حاج احمد امینی و گریه های نیمه شبش

اونا که در کلاس عشق با گریه ثبت نام شدن

جای قلم تفنگ به دست، فدایی امام شدن

اونا که بود یا فاطمه ورد زبون و رمزشون

تو سنگرهای جبهه ها، بود مرکز هیئتشون

اونا که بی صبرانه پا در وادی عمل زدن

شبیه قاسم جرعه احلی من العسل زدن

اونا که رو سربنداشون نوشته بود حسینین

ثابت کردن محصل مدرسه خمینین

بعضی ها فهمیده شدن بعضی ها زینعلی شدن

آره همه مثل حسین توی خدا فانی شدن

ولایت ولایت همه آبرومه آبرومه

شهادت شهادت رویای نا تمومه آرزومه

همون ها که با خونشون پشت عدو به خاک رسید

اونا که جای نعششون استخون وپلاک رسید

به اونا که فاطمه گفت لحظه آخر "ولدی"

ترو قسم آهای جوون خونشونو هدر ندی

باید که "یا علی" باشه آب بابای کلاستون

رو نیمکت دل نباشه جز به خدا حواستون

پشت ولایت فقیه باید شب و روز بمونی

سر کلاس شهدا یک دانش آموز بمونی

ولایت ولایت همه آرزومه آبرومه

شهادت شهادت رویای نا تمومه آرزومه


:: موضوعات مرتبط: شعر در متن ، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 25 / 6 / 1392


شهید سید مرتضی آوینی*

خوف فرزند شک است...

و شک زائیده ی شرک

و این سه ، خوف و شک و شرک ، راهزنان طریق حقند...

که اگر با مرگ انس نگیری ، خوف ، راه تو را خواهد زد

و امام را در صحرای بلا رها خواهی کرد.



:: موضوعات مرتبط: زمزمی از نور، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 25 / 6 / 1392


شهید گلستانی

 

وقتی حسین در صحنه است،
اگر در صحنه نیستی هر جا خواهی باش!
چه ایستاده به نماز چه نشسته بر سفره شراب!



:: موضوعات مرتبط: زمزمی از نور، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 25 / 6 / 1392


شهید مهدی زین الدین

در زمان غیبت به کسی منتظر می گویند که منتظر شهادت باشد..

 



:: موضوعات مرتبط: زمزمی از نور، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 25 / 6 / 1392


شهیدمحمد ابراهیم همت

حقیقت این است که هرچه بگوییم خسته شده ایم و بریده ایم. اسلام دست از سر ما بر نمی دارد. ماباید بمانیم و کاری را که می خواهیم. انجام بدهیم. همیشه باید مشغول یک کلمه باشیم.و آن (( عشق)) است. اگر عاشقانه با کار پیش بیایی به طور قطع بریدن و عمل زدگی و خستگی برایت مفهومی پیدا نمی کند...

 



:: موضوعات مرتبط: زمزمی از نور، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 25 / 6 / 1392


دانشجوی شهید، وحید رضا احتشامی

دریغا که یک جان بیشتر ندارم و آن را بی ادعا در این راه تقدیم اسلام و امام و مردم می کنم، زیرا برای رضا خداوند و یاری دادن اسلام و قرآن به جبهه آمده ام و هدفی جز الله ندارم.



:: موضوعات مرتبط: زمزمی از نور، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 25 / 6 / 1392


:: گمنامی
:: بندگی
:: ما سینه...
:: تردید کن
:: 000
:: خدایا
:: بی او
:: آقا نیا
:: بوسه بر بی سر
:: رمضان
:: تا آخر ایستاده ایم
:: جانباز
:: چچ
:: و پا برهنه رفت ...
:: مادراتون چشم انتظارند...
:: پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو می کرد...
:: پس از سالها با شنیدن خبر شناسایی پیکر بهروز آرام شدم....
:: مرگ تدریجی ست
:: ازتومیگفتند...
:: اندازه هزار سال
:: دختر شهید
:: آرامش خانه
:: 555555
:: 44444444
:: 3333333
:: 222222222
:: 11111111
:: .......
:: ای دشمن
:: و پا برهنه رفت ...
:: کلیپ شهیدان
:: شهید رضا کردیزاده
:: شهدا میگویند...
:: نظر دهید
:: گفتگو با خدا
:: باسلام...
:: خواهرم
:: من حجابمو دوست دارم
:: بسم اله ...
:: خواهرم
:: چادر
:: مادر...
:: مراقب باشید...
:: سخنی زیبا
:: هشت بهشت
:: شهدا هم به یادت تشنه ماندند یا حسین(ع)
:: کربلا





سلام. با تشکر از ورود شما به این وبلاگ منتظر نظرات زیبای شما هستیم .
rasool.n635@gmail.com




:: خرداد 1394;
:: فروردين 1394;
:: مرداد 1393;
:: تير 1393;
:: خرداد 1393;
:: مهر 1392;
:: شهريور 1392;
:: مرداد 1392;

آبر برچسب ها

جملات زیبا , 12 , 11 , 10 , 9 , 8 , 5 , 6 , 4 , 3 , 2 , شهید گنجی زاده زواره / محمد علی دسته: سرداران شهید مشخصات نام : گنجی زاده زواره / محمد علی نام پدر : حاج خلیل تاریخ تولد : ۱۳۴۰/۶/۲۰ محل تولد : زواره تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۶/۲۹ محل شهادت : عملیات پاکساز , شهید گنجی زاده زواره / محمد علی دسته: سرداران شهید مشخصات نام : گنجی زاده زواره / محمد علی نام پدر : حاج خلیل تاریخ تولد : ۱۳۴۰/۶/۲۰ محل تولد : زواره تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۶/۲۹ محل شهادت : عملیات پاکساز , شهید گنجی زاده زواره / محمد علی دسته: سرداران شهید مشخصات نام : گنجی زاده زواره / محمد علی نام پدر : حاج خلیل تاریخ تولد : ۱۳۴۰/۶/۲۰ محل تولد : زواره تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۶/۲۹ محل شهادت : عملیات پاکساز , شهید گنجی زاده زواره / محمد علی دسته: سرداران شهید مشخصات نام : گنجی زاده زواره / محمد علی نام پدر : حاج خلیل تاریخ تولد : ۱۳۴۰/۶/۲۰ محل تولد : زواره تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۶/۲۹ محل شهادت : عملیات پاکساز ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by shohadazavareh