امکان مشاهده آنلاین فیلم و ویدیو

http://s6.picofile.com/file/8179250634/rasool.mpg.html

صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

::معرفی شهیدان زواره
::شهداء شرمنده ایم
:: عطر کربلا
::نوای محرم
::احادیث و منظرها
::شعر در متن
::جملاتی زیبا در متن شهداء
::اس ام اس درباره شهداء
::پیامک مذهبی
::تصاویر
::شهیدان
::دفاع مقدس
::مذهبی
::نرم افزاروکدجاوا مذهبی برای وبلاگ و وب سایت
::حجاب و بی حجابی
:: زمزمی از نور
::اهمیت نماز
:: محبان الائمه
::زندگینامه مداحان بزرگ
::دفاع مقدس
::خاطراتی زیبا
::زندگینامه شهیدان
::وصیت نامه شهیدان
::اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
::درد و دل
::نوشته دل
::تقدیم به مناسبت
::دانلود مداحی وکلیپهای مذهبی
::قالب و قاب وبلاگ
::دعا و مناجات
::قرآن کریم


زواره نیوز
هيئت عاشقان حسين(ع) زواره
سردار شهید مصطفی زواره ای
آخرین منجی ... آخرین یار♥
دانلود نرم افزار روایت عشق
گالری تصاویر شهدا.......... - شهداء
شهداء شرمنده ایم
هیئت جوانان محبان الشهداء زواره - آپارات
هیئت جوانان محبان الشهداء زواره
افسران - قطعـــــه شهـــــــــــــدا
تصاویری از شهداء زواره
تصاویر/ درد دل با شهدای گمنام
پیوند با شهدا تنها راه تحقق اهداف نظام است
حصول طهارت با رمضان و شروع پیوند با شهدا
وصیت نامه
به یاد شهیدان
دانلود مداحی شهدا با صدای گرم مداحان اهل بیت (ع)
یاران چه غریبانه-حاج مهدی سلحشور
دانلود مداحی مداحان در مورد شهدا
شهداء ایران
شهیدان
ساختن وبلاگ
شماره پیمان کارها
حمل ته لنجی با ضمانت از دبی
خرید از چین
قلاده اموزشی ضد پارس سگ
الوقلیون
تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: استاد رسول ناجی زواره

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 195
بازدید دیروز : 712
بازدید هفته : 195
بازدید ماه : 3226
بازدید کل : 305376
تعداد مطالب : 770
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


....
...

سفارش کد آهنگ
...

کد حرکت متن دنبال موس ..... دریافت کد پیغام خوش آمدگویی

... دریافت کد خداحافظی ... دریافت کد قفل کلیک راست چت روم ... ...







پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من خوش آمديد .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ کمک کنید .


روزگاری...

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 15 / 7 / 1392


دکتر علی شریعتی:

 

امام حسین (ع) بیشتر از آب تشنه لبیک بود

افسوس که بجای افکارش زخم های تنش را به ما نشان دادند

و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند؛



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 15 / 7 / 1392


پیراهن سیاه (شب سوم)

شکر خدا که نوکر این خانواده ام

حالا که بوی کرببلایت رسیده است

شکر خدا که از کرمت هیئتی شدم

من را خدا برای همین آفریده است

روزیه چشمهای گنهکار نوکرت

از گریه های مادر قامت خمیده است

یعنی کنار مادر تو گریه کرده ام؟

اشکم به روی چادر زهرا چکیده است؟

با دیدن هلال عزای تو مادرم

پیراهن سیاه برایم خریده است

 



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، نوای محرم، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 14 / 7 / 1392


حیا را از حضرت زهرا(س) بیاموزیم

حضرت موسی بن جعفر(ع)‌ از پدران خود نقل كرده كه حضرت امیرالمومنین(ع) فرموده: مردی نابینا از حضرت فاطمه(س) اجازه خواست كه به خانه او وارد شود، حضرت فاطمه(س) خود را پوشاند.

رسول خدا(ص) پرسید: چرا خود را از او پوشاندی و رعایت حجاب نمودی؟ او كه تو را نمی بیند؟

حضرت زهرا(س) فرمود:

اگر او مرا نمی بیند، من كه او را می بینم، به علاوه این مرد نابینا بو را كه استشمام می كند.

آنگاه پیامبر فرمود:

من گواهی می دهم كه تو پاره تن من هستی.

 

حضرت فاطمه(س) می فرمایند:

به پدرم گفتم: آیا اهل دنیا روز قیامت برهنه اند؟

پیامبر(ص) فرمودند: بلی، ای دخترم!

عرض كردم: آیا من هم برهنه ام؟

پیامبر(ص) فرمود: آری، شما هم، ولی آنجا كسی به كسی توجهی ندارد.

عرض كردم: چه قدر جای خجالت است آن روز مقابل خدای متعال.

هنوز خارج نشده بودم كه فرمودك اكنون جبرئیل آمد و به من گفت: ای محمد! به فاطمه(س) سلام برسان و بگو: به جهت حیا و شرمش از خدا، خدا وعده داد كه او را روز قیامت به دو حله از نور بپوشاند.



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، حجاب و بی حجابی، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 14 / 7 / 1392


یا جوادلامه

دلم افسرده ام باغم قرین است

که در فکر جواد العارفین است

شهادت امام جوادالامه بر همه شیعیان تسلیت باد.



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 13 / 7 / 1392


رمز عملیات:یا ابالفضل العباس

اومد پیشم، گفت: خیلی دلم گرفته... روضه میخونی؟؟؟شاید دیگه فرصت نباشه!!!!!

گفتم: برو
!شب عملیاته، خیلی کار دارم!!!!!

رفت و با دوستش برگشت! اصرار کرد که فقط چند دقیقه!!!!!! خواهش میکنم ....

3تایی نشستیم
گفتم:چه روضه ای؟
گفت:دلم هوای عباس (ع) رو کرده!

منم شروع کردم:

ای اهل حرم میر علمدار نیامد.علمدار نیامد!

سقای حرم سید و سالار نیامد.علمدار نیامد!


کلی وقت با همین2بیت گریه کردند.رهاشون کردم به حال خودشون....!
عملیات با رمز "یا ابالفضل العباس " شروع شد... 

بی سیم زدم وضعیتشو بپرسم...
گفتند:
چند لحظه قبل شهید شد، با دست بریده و نارنجک به دست...

 



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، نوای محرم، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 13 / 7 / 1392


اسلام علیک یا ابا عبدالله

*اسلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولادالحسین و علی اصحاب الحسین*



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، نوای محرم، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 13 / 7 / 1389


کربلا کجاست؟

ایا تا کنون دیده ای؟

  آسمان را بر زمین

  خورشید را بر خاک

  بهشت را در آتش

  آیا تا به حال شنیده ای؟

  جانسزترین وداع

  غم انگیزترین غروب 

  تنهاترین سردار

  آیا تا به این لحظه بود ای؟

  در میان کاروانی که در خون نشست

  خیمه گاهی که در آتش م سوخت و گودالی که معراج آسمانی ترین مرد شد

  اکنون فرود آی

  بر این سرزمین برآستان این حرم

  قدمهایت را آهسته بردار

  چشم از رایت سرخ حرم بر مگیر

  چند پله ای به زیر بیا

  قدم در صحن آسمان بگذار

   آری

  این است بهشت

  سلام بربهشت

  سلام بر ضریح شش گوشه

  سلام بر کبوتران وفا

  سلام بر مرد آسمان

  سلام بر حبیب   بر مسلم    بر عون و جعفر

  سلام بر یاوران حسین

  وسلام بر حسین

                             السلام علیک یا اباعبدالله



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 13 / 7 / 1392


شعر حافظ در وصف حضرت ابوالفضل

شاه شمشاد قدان ، خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان

مست بگذشت و نظر بر منِ درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سیم تنان

کمتر از ذره نئی، پست مشو، مهر بورز
تا بخلوتگه خورشید رسی چرخ زنان
بر جهان تکیه مکن ور قدحی مِی داری
شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان

پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان
دامن دوست بدست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان

با صبا در چمن لاله ، سحر می گفتم
که شهیدان که اند این همه خونین کفنان
گفت حافظ من و تو مَحرم این راز نه ایم
از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان


 


:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، نوای محرم، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 13 / 7 / 1392


زیارت چیست؟

هر آن زمان که آدمی بتواند با آفریدگار خود خلوت نموده و سفره رازهای نهان خود را بگشاید میهمان زیباترین لحظات زندگی خویش گشته است

انسان هنگام حضور در جوار مرقد اولیائ الهی قدم در فضائی سرشار از معنویت و جوی ملکوتی گذارده و بیش از پیش به خدای خویش نزدیک شد است چرا که در مکانی تنفس می کند که فرشتگان الهی حضور دارند و در مقامی اشک میریزد و درد دل می کند که برگزیدگان درگاه حضرت حق به زیارت آمده و به این سیره و سنت عمل کرده اند.

زائر در این مکان از روح قدسی صاحب مرقد(ع) مدد می جوید و از انوار وجودش کسب فیض می کند تا روح خود را پاک کند و خانه قلبش را بیاراید

 

آری

زیارت تدارک مبارزه و مجادله با نفس سرکش است و مقدمه صعود به غایت لقائ خداوند

زیارت شوق وصال یار است و شور صحبت دلدار

زیات قیام پاکی هاست و نبرد قلب سلیم در برابر تمام زشتی ها و تاریکی ها

زیارت تمسک به صاحبان هدایت و راهیان و سیر و سلوکی است برای رسیدن به اوج کمال انسان و این پیمانی است دوباره بر پیروی از رهبران راستین هدایت و مشعل های فروزان هستی

زیارت پیوند عاشق و معشوق است و گاه وصال دلداده و دلدار

زیارت حفظ نشانه هاست

تعظیم شعائر دین و مذهب است

و چه عظیم و عزیز است توفیق زیارت

باید که به این سروش جاودانگی گوش جان سپرد



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 13 / 7 / 1392


آثار و بركات تربت پاك سيد الشهداءعليه السلام



سجده بر خاك تو شايسته بود وقت نماز               اى كه از خون جبينت به جبين آب وضوست

فضيلت و آثار و بركاتى كه براى تربت حسينى است، براى هيچ تربتى و قطعه اى از قطعات زمين نيست. خاك كربلا قطعه اى از بهشت است كه خداوند قادر متعال به واسطه ی قدردانى از يك فداكار در راه دين كه تمام هستى خود را فدا كرده، در آن خاك، بركت و فضيلت و شفا قرار داده است.


كربلايش قطعه اى از جنت است                       باب نور و باب لطف و رحمت است

اما در اينكه چرا تنها اين خاك داراى چنين ويژگيها و آثار و بركات است، بايد گفت: هر چيزى كه در اين عالم، شرافت ظاهرى و يا معنوى پيدا مى كند، يا به خاطر انتساب آن به خداوند سبحان و شرافت ذاتى است، و يا به خاطر وقوع امر خارق العاده و مهمى است كه به آن شرافت و بركت داده است.
در تربت كربلاى سيدالشهدا علیه السلام هر دو امر محقق شده است. زيرا خاك كربلا بنا بر رواياتى، هم شرافت ذاتى و خدا دادى دارد ، و هم امر عظيم و واقعه اى مهم در آنجا واقع گرديده كه آن شهادت حسين بن على علیه السلام و ياران وفادارش مى باشد، لذا داراى فضيلت و آثارى خاص است.
آمده است كه چون بر قبر امام حسين علیه السلام آب بستند، پس از چهل روز آب فرو نشست و اثر قبر محو گرديد. سپس يكى از اعراب بنى اسد آمد و از خاك قبضه قبضه برداشت و بوييد تا بر قبر امام  حسين علیه السلام رسيد، و چون او را مى بوسيد گريه مى كرد و مى گفت: پدر و مادرم به فدايت، چه اندازه خوشبويى كه قبر و تربت تو چنين خوشبو است، سپس شروع كرد به سرودن :

خواهند نهان سازند قبرش ز حبيبش            خوشبويى خاك قبر گرديده دليلش

آرى خاك مزار حسين علیه السلام سرمه چشم عاشقان و شيفتگانش بوده و ايشان را مجنون وار به سوى خود مى كشاند.از آنجايى كه هدف اين مقال بر شمردن آثار و بركات تربت پاك  سيدالشهدا علیه السلام است، از تفصيل در مطلب پرهيز كرده و علاقه مندان به اين مقوله را به كتابهاى مربوط ارجاع مى دهد .

1- تأثير تماس اعضاى بدن با تربت

يكى از آثار و بركات تربت سيدالشهدا علیه السلام اين است كه متبرك نمودن بدن و صورت با آن تربت شريف تأثير معنوى زيادى بر انسان خواهد گذاشت، از اين رو از بعضى بزرگان دين و امامان معصوم علیهم السلام نقل شده كه بعد از نماز، بدن و صورت خويش را با مهر كربلا متبرك مى كنند. و نيز دستور داده اند كه قبل از خوردن تربت جهت شفا گرفتن، آن را بوسيده و با اعضاى بدن تماس داده شود.
امام صادق علیه السلام فرموده اند :
 «خداوند متعال تربت جدم حسين  علیه السلام را شفاى هر درد، و ايمنى از هر خوفى قرار داده است؛ پس هرگاه يكى از شما خواست از آن خاك تناول كند، ببوسد و آن را به چشم گذارد و بر ساير اعضاى بدنش تماس دهد.» (1)


2- سجده بر تربت

يكى ديگر از بركات و آثار خاك مزار امام حسين علیه السلام اين است كه سجده بر آن تربت پاك حجابهاى ظلمانى را كنار زده و در توجه حق تعالى به نمازگزار مؤثر است. امام صادق علیه السلام در اين باره مى فرمايند:
«همانا سجود بر تربت حسين علیه السلام حجابهاى هفتگانه را پاره مى كند.»(2)

لازم به ذكر است كه مراد از «حجاب» در كتاب و سنت، همان حجابهايى است كه بين بنده و خالق حايل شده و او را از شهود خداوند محجوب مى سازد كه در مرحله اول، حجابهاى ظلمانى و در مرحله دوم، حجابهاى نورانى بر طرف مى شود اما مراد از حجابهاى هفتگانه، ظاهراً حجابهاى ظلمانى است. سجده بر تربت حضرت سيدالشهداعلیه السلام اين خاصيت را دارد كه در صورت معرفت به حق حضرت و ولايت او، حجابها را دريده و راهگشاى وصول به كمالات انسانى باشد.

سجده بر خاك سركوى تو آرند خلايق                  جان فداى تو كه هم قبله و هم قبله نمايى

و اما در خصوص اينكه در ميان شيعه معمول است از خاك مقدس كربلا يعنى تربت كنار قبر سيدالشهدا علیه السلام خاك برداشته و با آن مهر درست كرده و غالباً در نماز، به آن سجده مى كنند بدين خاطر است كه خاك زمين بوده و به تمامى خاكها مى توان سجده كرد، و از طرفى خاك كربلا به لحاظ شهادت امام حسين علیه السلام و ياران باوفايش شرافت پيدا كرده است، به طورى كه اهل بيت علیهم السلام نيز به ما فرموده اند در هر نمازى كه سجده بر تربت كربلا باشد خداوند آن نماز را به خاطر آن حضرت قبول مى كند. چنانكه حضرت صادق علیه السلام از خاك كربلا درون كيسه اى ريخته و در سجاده همراه داشتند، در هنگام نماز آن كيسه را باز مى كردند و بر آن سجده مى نمودند.


3- شفا يافتن

از جمله آثار و بركات قطعى تربت پاك سيدالشهدا علیه السلام شفا بودن آن براى دردهاو آلام انسان است. رواياتى كه دلالت بر اين امر دارند به سه دسته تقسيم مى شوند:
دسته اول: رواياتى است كه شفا بودن را براى تربتى كه از خود قبر شريف برداشته شود مخصوص كرده است، چنانكه امام صادق علیه السلام می فرمایند:
 «به درستى كه نزد سر حسين علیه السلام تربت سرخى است كه شفاى هر دردى غير از مرگ مى باشد.»(3)

دسته دوم: رواياتى است كه با تعبيرات مختلف توسعه اى از بيست ذراع تا پنج فرسخ و يا ده ميل را براى آن قائل است. چنانكه امام صادق علیه السلام می فرمایند:
 «حريم مزار حسين علیه السلام یک فرسخ از چهار جانب قبر است.»(4)

دسته سوم : رواياتى است كه به طور مطلق جنبه شفا بودن تربت را مطرح نموده اند . چنانكه امام صادقعلیه السلام می فرمایند:
«خاك مزار امام حسين علیه السلام براى هر دردى شفاست.»(5)

تا شفا بخشد روان و جسم هر بيمار را                 در حريم وصل خود خاك شفا دارد حسين

و نيز امام رضا علیه السلام فرمودند:
 «خوردن گل، مانند خوردن مردار و خون و گوشت خوك، حرام است مگر گل مزار حسين  علیه السلام ، بدرستى كه در آن شفاى هر درد و امنيت از هر ترسى است.» (6)

همچتین عالم زاهد و پرهيزگار حجةالاسلام و المسلمين مرحوم حاج شيخ محمد حسن عالم نجف آبادى قدس سره نقل فرمودند:
 «من در زمان مرجعيت مرحوم آية الله آخوندى خراسانى رحمت الله علیه در نجف اشرف مشغول تحصيل بودم که مريض شدم و اين بيمارى مدتى طول كشيد و پرستارى مرا بعضى از طلاب در همان حجره مدرسه بر عهده داشتند. پس از چندى بيمارى من به قدرى شديد شد كه اطبا از شفا يافتنم مأيوس شدند و ديگر براى معالجه ام نيامدند، و من در حال تب شديد گاهى بيهوش مى شدم و گاهى به هوش مى آمدم.
يكى از رفقا كه مرا پرستارى مى كرد شنيده بود كه عالم زاهد مرحوم آية الله آقاى حاج على محمد نجف آبادى قدس سره مقدارى از تربت اصلى حضرت سيدالشهدا علیه السلام دارد. او به منزل معظم له رفته و از وى خواسته بود كه قدرى از آن تربت را بدهد كه به من بخورانند تا شفا يابم. ايشان فرموده بود: من به قدر يك عدس تربت دارم و آن را گذاشته ام كه بعد از مرگم در كفنم بگذارند. آن آقا ناراحت شده و گفته بود: حالا كه ما از همه جا مأيوس شده و به شما پناه آورده ايم شما هم از دادن تربت خوددارى مى كنيد!؟ اين بيمار در حال احتضار است و مى ميرد.
مرحوم آية الله آقاى حاج على محمد، دلش به حال بيمار سوخته و قدرى از آن تربت كه از جان خودش عزيزترش مى داشت به آن شخص داده بود. تربت را با آب مخصوصى كه وارد شده در آب حل كرده و به حلق من ريخته بودند. من كه در حال بيهوشى به سر مى بردم، ناگهان چشمان خود را باز كرده و ديدم رفقا اطراف بسترم نشسته اند، خوب دقيق شدم و آنان را شناختم و قصه تربت را كه به حلقم ريخته بودند برايم شرح دادند.
كم كم در خود احساس نيرو و نشاط كردم و حركتى به خود داده نشستم، ديدم نشاط بيشترى دارم برخاستم و ايستادم، و چون يقين كردم كه به بركت ترتبت مقدس امام حسين علیه السلام شفا يافتم حال خوشى پيدا كردم و به رفقا گفتم: از شما خواهش مى كنم كه از حجره بيرون برويد، چون مى خواهم زيارت عاشورا را بخوانم رفقا از حجره بيرون رفتند و من درب حجره را بستم و بدون احساس ضعف با آن حال خوشى كه قابل وصف كردن نيست مشغول خواندن زيارت حضرت سيدالشهدا علیه السلام شدم » (7)

آرى، شفاى بيماران به وسيله تربت آن حضرت يكى از بركاتى است كه خداوند متعال در عوض شهادت امام حسين علیه السلام به وى عطا فرموده است.

تربتت راز شفاى همه درد است حسين             تن و جان را نبود مثل تو آگاه طبيب


4- تأثير كام برداشتن اطفال با تربت
 
كام برداشتن اطفال با تربت امام حسين علیه السلام موجب ايمنى كودك مى شود چنانكه امام صادق علیه السلام می فرمایند:
 «كام فرزندانتان را با تربت حسين علیه السلام باز كنيد كه آن امان است.»(8)


5- تأثير تربت سید الشهدا علیه السلام، همراه جنازه

صاحب كتاب "مدارك الاحكام" مى نويسد: «در زمان حضرت صادق علیه السلام زن زانیه اى بود، بچه هايى كه از زنا بدنيا مى آورد در تنور مى انداخت و مى سوزانيد. وقتى كه مرد، پس از غسل و كفن او را به خاك سپردند ، اما زمين جنازه اش را بيرون انداخت. جاى ديگر او را دفن كردند باز زمين او را نپذيرفت تا سه مرتبه، آنگاه مادرش به امام صادق علیه السلام متمسك شد: اى پسر پيغمبر به فريادم برس.
فرمودند: كارش چه بود؟ عرض كرد زنا و سوزاندن بچه هاى حرامزاده. فرمودند: هيچ مخلوقى حق ندارد مخلوقى را بسوزاند، سوزاندن به آتش مخصوص خالق است عرض كرد حالا چه كنم؟ فرمودند: مقدارى از تربت حسين علیه السلام با او در قبر بگذاريد. تربت حسين علیه السلام امان است. همراهش گذاشتند زمين او را پذيرفت.»

در توقيع مبارك حضرت حجة بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف نيز اذن داده شده است. يكى از شيعيان به حضرت در زمان غيبت صغرى توسط نايب خاص ایشان مى نويسد :
« آيا جايز است ما تربت حسين علیه السلام را با ميت در قبر بگذاريم، يا با تربت حسين روى كفن بنويسيم؟
حضرت در پاسخ مرقوم مى فرمايند: هر دو كار پسنديده است. البته بايد رعايت احترام تربت بشود. مهر يا تربت، مقابل يا زير صورت ميت باشد، بلكه به بركت خاك قبر حسين علیه السلام قبر ميت محل امنى از هر بلا و آفت و عذابى گردد.»(9)


6- تسبيح تربت

از حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف روايت شده كه فرمودند:
 «هر كس تسبيح تربت امام حسين علیه السلام را در دست گيرد و ذكر را فراموش كند، ثواب ذكر براى او نوشته مى شود.» (10)

و امام صادق فرمودند:
 «يك  استغفار كه با تسبيح تربت حسين علیه السلام گفته شود برابر است با هفتاد ذكر كه با چيز ديگر گفته شود.»(11)

-----------------------------------------------------------------------

1- بحارالانوار,ج98 ص119 1
2- بحارالانوار,ج98 ص135 2
3- بحارالانوار,ج98 ص125 3
4- بحارالانوار,ج98 ص114 4
5- بحارالانوار,ج98 ص120 5
6- بحارالانوار,ج98 ص130 6
7- نقل از كتاب سيد الشهدا عليه السلام ،آيت الله دستغيب , ص 1667
8- بحارالانوار,ج98 ص124 8
9- بحارالانوار,ج53 ص1659
10- بحارالانوار,ج82 ص34010
11- بحارالانوار,ج82 ص334 11

 


:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 13 / 7 / 1392


مثنوی جبهه

جبهه یعنی گریه اما بی صدا            جبهه یعنی ناله های دلربا

جبهه یعنی معبر و میدان مین            تکه های پیکری روی زمین

جبهه یعنی عطر و بوی لالاه ها          در شب و تنهایی و ذکر و دعا

جبهه یعنی جسم و جان وقف خدا       از زن و فرزند و از دنیا جدا

جبهه یعنی تو جدا از خود شدی        خود شکستی و ز خود بی خود شدی

جبهه یعنی عاشقی بهر ولا              دست و سر از پیکرو از تن جدا

جبهه یعنی عاشقی آموختن                قلب معبر بی صدا و سوختن

جبهه یعنی دوستانی با وفا               در شی حمله شدن از هم جدا

جبهه یعنی هق هق و ناباوری          نعش دوستی را به دوش خود بری

جبهه یعنی تشنگی یعنی "عطش"       فکه و گرما و بیماری و غش

جبهه یعنی قمقمه ها پر ز آب           تشنه، اما آب را کردن حرام

جبهه یعنی بی خدایی شد حرام          بهر حق خنجر برون رفت از نیام

جبهه یعنی نیایش با وضو               با خدا بی واسطه در گفت و گو

جبهه یعنی آنکه عشق بازی کنی       بهر مرگت رقص و تنازی کنی

جبهه یعنی "ما رَمَیتَ"دم زدن          در میان خون بال و پر زدن

جبهه یعنی پر زدن سوی بهشت        پر زدن تا بی کران سرنوشت

جبهه یعنی سر نوشتت رت نوشت     شد خریدارت خدای سرنوشت

جبهه یعنی ذکر لبها زهراست          اسم اعظم خدا یا زهراست

جبهه یعنی اسم او تسکین شد           تکیه گاه هر دل غمگین شد

جبهه یعنی نام زهرا میبری             همچو او تو از علی فرمان بَری

جبهه یعنی پشت در زهرا شدن          با علی عصر خود همراه شدن

جبهه یعنی غربت مولا علی            گشته اکنون در بسیجی منجلی

جبهه یعنی یک بسیجی جان بداد        پیکری غرقِ به خون در شط فِتاد

جبهه یعنی آن طرفها یک جوان        پر کشید از خاک تا بی کران

جبهه یعنی پیرمردی دل غمین           بر لبش لبیک، تنش بر روی مین

جبهه یعنی کودک چند ساله در          خانه خود گشته اکنون بی پدر

جبهه یعنی طفل چندین ماهه و...       گاز خردل سینه های پاره و...

جبهه یعنی رسم سودا و جنون           آیه انا الیه راجعون



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، شعر در متن ، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 13 / 7 / 1392


بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا

مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا

گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا

پیش تر از آنکه مادر شیر نوشاند مرا

جام اشگ و خون گرفتم از سبوی کربلا

با وجود نهر جاریِ فرات و علقمه

خون ثارالله شد آب وضوی کربلا

اشگ چشم زینب و خون حسین بن علی

گشته تا صبح قیامت آبروی کربلا

گه کشد در قتلگه گاهی به سوی علقمه

گه برد هوش از سرم نام نکوی کربلا

کعبه و سعی و صفا و مروه ی من کربلاست

هر کجا باشم دلم باشد به سوی کربلا

در صف محشر که سر می آورم بیرون زخاک

می کند چشمم به هر سو جستجوی کربلا

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند دوّم

از فراق کربلا پیوسته دارم زمزمه

ترسم این هجران دهد آخر به عمرم خاتمه

دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه

بشنوم در گوشه ی مقتل صدای فاطمه

دوست دارم تا شود از گریه چشمم جام اشک

با سرشک دیده سقّایی کنم در علقمه

دوست دارم مرقد شش گوشه گیرم در بغل

اشگ ریزم بر رخ و باشم دعا گوی همه

دین من دنیای من عقبای من باشد حسین

نه به خُلدم حاجت است و نه زنارم واهمه

دیده بستم از همه عالم، دلم در کربلاست

بر لبم دائم بود این بیت زیبا زمزمه

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند سوّم

کربلا ای حُرمتت بالاتر از بیت الحرام

تا به کی از دور گویم بر شهیدانت سلام

تا به کی از دور گردم دور نهر علقمه

تا به کی فراتت خون دل ریزم به جام

آه از من گر نسوزم لحظه لحظه بر حسین

وای بر من گر شود بی کربلا عمرم تمام

کربلا! یک لحظه از آب فرات خود بپرس

مِهر زهرا از چه شد بر زاده ی زهرا حرام

کربلا! فریاد زن با مردم عالم بگو

کوفیان با سنگ از مهمان گرفتند احترام

بس که می گردد دلم بر گرد آن شش گوشه قبر

بس که مشتاق حسین و کربلایم صبح و شام

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند چهارم

من کجا از دلبرم یک لحظه دل بر داشتم

پیش تر از خلقتِ دل مهرِ دلبر داشتم

پیش تر از بودن چشمم هزاران موج اشک

از برای گریه بر آن جسم بی سر داشتم

پیش تر از بردن نام پدر گفتم حسین

مهر او را در دل از دامان مادر داشتم

شیر مادر را ننوشیده، به چشمم سیل اشک

بر گلوی تشنه ی شش ماهه اصغر داشتم

پیش تر از نوجوانی سینه بر اکبر زدم

پاره های دل بر آن صد پاره پیکر داشتم

مادرم می گفت ای فرزند! من کام تو را

از ازل با خاک سرخ کربلا برداشتم

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند پنجم

عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین

تا برات کربلایم را کند امضا حسین

هم دلم برده با خود در کنار قتلگاه

هم دو چشمم را کند از اشک و خون دریا حسین

با همین پرونده ی سنگین و این بار گناه

می خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین

از سنین کودکی پوشیده ام رخت سیاه

ریختم اشگ و زدم بر سینه، گفتم یا حسین

غم مخور گر روز محشر گم شدی در بین خلق

هر کجا باشیم ما را می کند پیدا حسین

من که از روز ولادت کربلایی بوده ام

دوست دارم وقت مردن هم بمیرم با حسین

کعبه و رکن و مقام و زمزم من کربلاست

از حسینم در حسینم با حسینم با حسین

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند ششم

خاک را در قتلگه گِل کردم از اشگ دو عین

ساختم مُهری و روی آن نوشتم یا حسین

اشگ من بر یوسف زهراست، دین و دِین من

گریه کن ای دیده نگذاری بمانم زیر دِین

ای اجل مهلت بده یک لحظه سقّایی کنم

با سرشک دیده بر سقّای مقطوع الیدین

دوست دارم مثل زینب سر به محمل بشکنم

خون فشانم از جبین و اشگ ریزم از دو عین

در نظر می آورم گلدسته ی عبّاس را

چون کنم از قصر شیرین رو به شهر خانقین

از نفس های شب و عطر نسیم صبحگاه

در مدینه در نجف در کربلا در کاظمین

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند هفتم

قطره قطره آب شو ای دل چو شمع انجمن

گریه کن ای دیده بر آن کشته ی صد پاره تن

یک بیابان خار و یک صحرا خزان یک برگ گل

یک هزار و نهصد و پنجاه زخم و یک بدن

یوسف زهرا تنش با چنگ گرگان چنگ چنگ

پیرهن از تن، تن او پاره تر از پیرهن

کاش بودم روز عاشورا کنار قتلگاه

ناله از دل می زدم کی شمر! زینب را نزن

کاش می گفتم به دشت کربلا با زائرین

بوریایی شد تن فرزند زهرا را کفن

گر چه از آن تربت شش گوشه دور افتاده ام

کربلا باشد به من نزدیک تر از جان من

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند هشتم

ناله در دل، اشگ بر رخسار، بغضم در گلوست

عضو عضوم با حسین فاطمه در گفتگوست

نامه ی اعمال من این چشم گریان من است

اشگ من بر صورت من خوش تر از آب وضوست

هر کجا پا می نهم انگار نهر علقمه

هر طرف رو می کنم قبر حسینم روبروست

اشگ از سوز عطش خشکیده در چشم رباب

کودک شش ماهه را تیر سه شعبه در گلوست

مکتب من خیمه ی عبّاس و درسم یا حسین

دین من آیین من تا صبح محشر عشق اوست

با حسین و کربلا یک عمر عادت کرده ام

کربلایم کربلایم کربلایم آرزوست

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند نهم

کربلا یعنی خدای کعبه را بیت الحرم

کربلا خاکی است کز خون خدا شد محترم

کربلا یعنی سرشک دیده و هُرم عطش

پیکر صد چاک و دست خالی و مشک و علم

غنچه ای از ضرب سیلی گشته رخسارش کبود

لاله ای از تازیانه کرده اندامش ورم

نونهالی حنجرش خشکیده از سوز عطش

سرو اندامی زخون چسبیده لب هایش به هم

نوجوانی تشنه ی آب دم شمشیرها

شیر خواری شیر خورده از دم تیر ستم

در طواف کعبه گفتم با خداوند حرم

کی خداوند حرم حتّی کنار این حرم

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند دهم

زخم دل، زخم بدن، زخم جگر، زخم زبان

آفتاب گرم و هرم تشنگی، داغ جوان

سنگ، مُهر و قتلگه سجّاده، خون آب وضو

ذکر بر لب، تیر بر دل، اشگ بر صورت روان

داد زیر خنجر قاتل نمازش را سلام

گفت تسبیحات زهرا را به بالای سنان

آفتاب فاطمه افتاد بر روی زمین

بر تن عریان او خورشید گشته سایبان

بارالها دیده ای تا خون بگریم روز و شب

سیل اشگم را به قبر یوسف زهرا رسان

هر کجا پا می گذارم، هر طرف رو آورم

از نسیم و از فضا و از زمین و آسمان

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند یازدهم

طایران دیدند از صیّادها آزارها

لاله ها لب تشنه جان دادند زیر خارها

دختران فاطمه دامانشان آتش گرفت

از هجوم دشمنان و از شرارا نارها

خون زگوش دختر شیر خدا جاری شده

گوشواره اوفتاده در کف خونخوارها

کربلا معجر بپوشان تا نبیند فاطمه

داغ گرما، نقش سیلی، بر گل رخسارها

کاش می شد صورت خود را نهم بر روی خاک

در مسیر کربلا، در مقدم زوّارها

خوانده ام از خوردسالی روز و شب این بیت را

بارها و بارها و بارها و بارها

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند دوازدهم

کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا

در فراقت مبتلایم مبتلایم مبتلا

عاقبت با خون ثاراللّهیان تفسیر شد

قصّه ی ذبح عظیم و آیه ی قالوا بلا

آیه ی قرآن نیفتاد از لب خشک حسین

از کنار قتلگه تا دامن طشت طلا

جان فدای کشته ای که با سر ببریده اش

بر فراز نی چهل منزل به دشمن گفت، لا

سال ها دیدم که در هر محفلی با سوزِ دل

خوانده اند این بیت را با یکدگر اهل ولا

«تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده

تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا»

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 13 / 7 / 1392


بوی کربلا

بوی کربلا داره روضه های ما
مگه یادمون میره خاطرات جبهه ها
دریادل با صفا
عاشق بی ادعا
یک به یک تا خدا
پر میکشیدن
غرق شور و نوا
محو نور خدا
تا عرش کربلا
پر میکشیدن
یار خمینی بودن
عاشق های حسینی بودن
همه در شور و نوا
آرزوی همشون
بوده که بشن آخر راه
فدای خون خدا

صیاد و کاظمی
چمران و آوینی
املاکی، باقری
یادشون بخیر
همت، ردانی پور
کاوه، جهان آرا
زین الدین، باکری
یادشون بخیر



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 13 / 7 / 1392


به خداوند خوش گمان باش...
  • امام رضا عليه‏ السلام:
  • «اَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللّه‏ِ فَاِنَّ اللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ يَقولُ اَنا عِنْدَ ظَنِّ عَبدىَ الْمُؤمِنِ بى، اِنْ خَيْرا فَخَيْرا وَ اِنْ شَرّا فَشَرّا»

  • به خداوند خوش گمان باش، زيرا خداى عزوجل مى‏فرمايد من نزد گمان بنده مؤمن خويش هستم، اگر به من خوش گمان باشد، به خوبى با او رفتار مى‏كنم و اگر به من بدگمان باشد، به بدى با او رفتار مى‏كنم.

  • كافى، ج 2، ص 72، ح 3


:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، احادیث و منظرها، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 13 / 7 / 1392


مناجات

 

الهی ای داننده هر چیز و سازنده هر کار و دارنده هر کس ، نه کس را با تو انبازی و نه کس را از تو بی نیازی ، کار به حکمت می اندازی و به لطف میسازی ، نه بیداد است و نه بازی .

بار خدایا بنده را نه چون و چرا در کار تو دانشی و نه کس را بر تو فرمایشی ، سزا ها همه تو ساختی و نوا ها همه تو ساختی ، نه از کس بتو و نه از تو به کس ، همه از تو بتو ، همه توئی و بس ، خلایق فانی و حق یکتا به خود باقی است.

 نام تو شنید بنده دل داد بتو چون دید رخ تو دل داد بتو  الهی ای داننده هر چیز و سازنده هر کار و دارنده هر کس ، نه کس را با تو انبازی و نه کس را از تو بی نیازی ، کار به حکمت می اندازی و به لطف میسازی ، نه بیداد است و نه بازی .

 بار خدایا بنده را نه چون و چرا در کار تو دانشی و نه کس را بر تو فرمایشی ، سزا ها همه تو ساختی و نوا ها همه تو ساختی ، نه از کس بتو و نه از تو به کس ، همه از تو بتو ، همه توئی و بس ، خلایق فانی و حق یکتا به خود باقی است.

 نام تو شنید بنده دل داد بتو چون دید رخ تو دل داد بتو  لهی به عنایت هدایت دادی و به معونتها بذر خدمت رویانیدی و به پیغام آب پذیرش دادی ، به نظر خویش میوه محبت وارسانیدی اکنون سزد که سموم مکر از آن باز داری و بنائی که خود ساخته ای به گناه ما خراب نکنی .

 خدایا تو ضعیفان را پناهی ، قاصدان را بر سر راهی و وجدان را گواهی ، چه باشد که افزائی و نکاهی.

روضه روح من رضای تو باد قبله گاهم در سرای تو باد

 سرمه دیده جهان بینم تا بود گرد خاک پای تو باد

 گر همه رای تو فنای من است

کار من بر مراد رای تو باد

شد دلم ذره وار در هوست دلم این ذره در هوای تو باد

 الهی تو آنی که از احاطت اوهام بیرونی و از ادراک عقول مصئونی ، نه مدرک عیونی ، کار ساز هر مفتونی و شاد ساز هر محزونی در حکم بی چرا و در ذات بی چند و در صفات بی چونی .

 تو لاله سرخ و لولو مکنونی من مجنونم تو لیلی مجنونی

 تو مشتریان با بضاعت داری با مشتریان بی بضاعت چونی

الهی نصیب این بیچاره از این کار همه درد است ، مبارک باد که مرا اینهمه درد در خور است ، بیچاره آن کس که از این درد فرد است حقا که هر کس بدین دردننازد نا جوانمرد است .

من گریه به خنده در همی پیوندم

پنهان گریم به آشکارا خندم

ایدوست گمان مبر که من خرسندم

آگاه نه ای که چون نیازمندم

 الهی

چون توحاضری چه جویم          و چون توناظری چه گویم

الهی

عقل گوید:((الحذر الحذر!))عشق گوید:((العجل العجل!))

ان گویددورباش  واین گویدزودباش!

الهی



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 13 / 7 / 1392


انتخاب در لیله القدر
هر انسانی را لیلة القدری هست که در آن ناگزیر از انتخاب میشود....

و حرّ را نیز شب قدری اینچنین پیش آمد...

عمر بن سعد را نیز ....

من و تو را نیز پیش خواهد آمد....

(شهید آوینی)



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، زمزمی از نور، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 10 / 7 / 1392


مناجاتی از خواجه عبدالله انصاری

الهی! اگر چه بهشت چون چشم و چراغ است ، بی دیدار تو درد و داغ است.

الهی! اگر مرا در دوزخ کنی دعوی دار نیستم ، و اگر در بهشت کنی بی جمال تو خریدار نیستم.

الهی! من به حور و قصور ننازم ، اگر نفسی با تو پردازم ، از آن هزار بهشت سازم.

الهی! جمال تو راست، باقی زشتند، و زاهدان مزدوران بهشتند ... در دوزخ اگر وصل تو در چنگ آید از حال بهشتیان مرا ننگ آید ... ور بی‌تو به صحرای بهشتم خوانند صحرای بهشت بر دلم تنگ آید

الهی! با تو آشنا شدم، از خلایق جدا شدم و در جهان شیدا شدم، نهان بودم؛ پیدا شدم.

الهی! هر كه تو را شناخت، هر چه غیر تو بود بینداخت.

الهی! اگر یك بار گویی بنده من، از عرش بگذرد خنده من.

الهی! بر هر كه داغ محبّتِ خود نهادی، خِرمن وجودش را به باد نیستی در دادی.

الهی! من كیستم كه تو را خواهم، چون از قیمت خود آگاهم، از هر چه می‌پندارم كمترم، و از هر دمی كه می‌شمارم بدترم ... پیوسته دلم دم از رضای تو زند جان در تن من نفس برای تو زند .... گر بر سر خاك من گیاهی روید از هر برگی بوی وفای تو زند

الهی! اگر خامم، پخته‌ام كن، و اگر پخته‌ام، سوخته‌ام كن.ما را از فضل و كرم خود آن ده، كه آن به ... این بنده چه داند كه چه می‌باید جُست داننده تویی هر آنچه دانی آن ده.



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 10 / 7 / 1392


شهیدی که قبرش همیشه بوی عطر می‌دهد
سید احمد پلارک  شهیدی كه مزار پاكش بوی عطر می‌دهد.
مزار شهید سید احمد پلارک در میان سی هزار شهید آرمیده در گلزار شهدا از ویژگی بارزی برخوردار است که باعث ازدحام همیشگی زائران مشتاق بر گرد آن می‌شود. تربت پاک این بسیجی شهید همیشه معطر به رایحه مشک است و این عطر همواره از مرقد او به مشام می‌رسد. کم نیستند کسانی که تنها به نیت زیارت این شهید عزیز به بهشت زهرای تهران و قطعه 26 آن سر می‌زنند.

 شهید سید احمد پلارک در زمان جنگ در یکی از پایگاه های پشت خط به عنوان یک سرباز معمولی کار میکرد. او همیشه مشغول نظافت توالت های آن پایگاه بوده و همواره بوی بدی بدن او را فرا میگرفت. تا اینکه در یک حمله هوایی هنگامی‌که او در حال نظافت بوده، موشکی به آنجا برخورد میکند و او شهید و در زیر آوار مدفون میشود.
 
بعد از بمب باران، هنگامی‌که امداد گران در حال جمع آوری زخمی‌ها و شهیدان بودند، با تعجب متوجه می‌شوند که بوی گلاب از زیر آوار می‌آید. وقتی آوار را کنار میزدند با پیکر پاک این شهید روبرو میشوند که غرق در بوی گلاب بود.
هنگامی‌که پیکر آن شهید را در بهشت زهرای  تهران، در قطعه 26 به خاک می‌سپارند، همیشه بوی گلاب تا چند متر اطراف مزار این شهید احساس می‌شود و نیز سنگ قبر این شهید همیشه نمناک می‌باشد بطوری كه اگر سنگ قبر شهید پلارك رو خشك كنید، از طرف دیگر سنگ نمناك می‌شود.
 
 
می‌گویند شهید پلارك مثل یكی از سربازان پیامبر ( ص ) در صدر اسلام ، " غسیل الملائكه " بوده است . " غسیل الملائكه "  به کسی می‌گویند كه ملائكه غسلش داده‌ باشند . در تاریخ اسلام آمده كه حنظله غسیل الملائكه كه از یاران جوان پیامبر بود ، شب قبل از جنگ احد ازدواج می‌کند و در حجله می‌خوابد . فردا صبح ، زمانی كه لشكر اسلام به سمت احد حركت می‌‌كرد ، برای رسیدن به سپاه بسیار عجله كرد و بنابراین نرسید که غسل كند . او در این جنگ شهید شد و ملائكه از طرف خدا آمدند و او را با آب بهشتی غسل دادند . پیکر او بوی عطر گرفته بود که بعد پیامبر بالای پیکر او آمد و از این واقعه خبر داد . حالا گفته می‌شود شهید احمد پلارك عزیز هم اینچنین است و برای همین است كه همیشه قبر او خوشبو و عطرآگین است .
 كسایی كه زیاد بهشت زهرا می‌روند به این شهید والا مقام میگویند شهید عطری.
خیلی‌ها سر مزار شهید سید احمد پلارك نذر و نیاز می‌كنن و از خدای او حاجت و شفاعت می‌خوان.
او معجزه خداست.
 


:: موضوعات مرتبط: شهداء شرمنده ایم ، عطر کربلا، دفاع مقدس، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 10 / 7 / 1392


دادند سعادتم

وقتی برای تو گریون روضه هام 

                             حس می کنم چه قد نزدیک کربلام 

ما بین گریه ها غرق زیارتم 

                             حس می کنم چه قد ( دادند سعادتم )

 



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 9 / 7 / 1392


السلام علیک یا ابا عبداله الحسین

درمعبد عشق جان فدا باید کرد

یعنی به حسین اقتداباید کرد 

بی سر به لقای یار باید رفت

دینی است که اینگونه ادا باید کرد



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، نوای محرم، شعر در متن ، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 9 / 7 / 1392


امام خمینى(ره)

خون شهیدان ما امتداد خون پاک شهیدان کربلاست.



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 9 / 7 / 1392


اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
سستی کوفیان رقم می زند

 

خانه نشینی  برای علی

صلح برای حسن

قتلگاه برای حسین

و هر روز از خودت بپرس

سستی ما چه رقم زده

برای امام زمان!

العجل...

 



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 8 / 7 / 1392


امام حسین (ع)

مرگ باعزت بهتر از زندگی  با ذلت است



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 8 / 7 / 1398


یابن الحسن آقا بیا

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 7 / 7 / 1392


عشق شهادت

 

 

یه پسر بچه رو گرفتیم که ازش حرف بکشیم.

آوردنش سنگر من. خیلی کم سن و سال بود.

بهش گفتم: « مگه سن سربازی توی ایران

هجده سال تمام نیست؟

سرش را تکان داد. گفتم:

« تو که هنوز هجده سالت نشده! »

بعد هم مسخره اش کردم و گفتم:

« شاید به خاطر جنگ ، امام خمینی کارش به جایی رسیده

که دست به دامن شما بچه ها شده و سن سربازی رو کم کرده؟ »

جوابش خیلی من رو اذیت کرد.

با لحن فیلسوفانه ای گفت:

« سن سربازی پایین نیومده ، سن عاشقی پایین اومده.»



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ، دفاع مقدس، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 5 / 7 / 1392


سلام بر شهیدان
از صفحه های دفتر شهادت را ورق می زنیم

زین شهید وزان شهید سخن می زنیم

راستی کدامین شهید ؟

همان شهیدی که هر چه داریم از خون اوست

همان شهیدی کزو نیست هیچ نشانی

نه نشان او نزد خداست

اری

مائیم که نیستیم او تا ابد در فردوس خداست



:: موضوعات مرتبط: شهداء شرمنده ایم ، عطر کربلا، شعر در متن ، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 2 / 7 / 1392


سلام شهیدان سلام حسین

سلام شهیدان سلام حسین

سلام خدا بر زهیر ابن قین

شهیدی که در وادی کربلا

بلا گفت با یار و با غیر، لا

شهیدی که هنگام صرف طعام

رسید از امام زمانش پیام

پیامی که هر حرف آن نور بود

در آن دعوت ظهر عاشور بود

ندا داد پیک امامش که هی

سعادت تو را اینک آمد زپی

زجا خیز و جان را کن آراسته

که فرزند زهرا تو را خواسته

زهیر و همه همرهان زین پیام

کشیدند یکباره دست از طعام

زحیرت همه رنگ خود باختند

تو گویی زکف لقمه انداختند

به ناگه عیالش بر آشفت سخت

که هان از چه رو می زنی پا به بخت

حسین است می خواندت یا زهیر!

اجابت کن اینک که خیر است خیر

زگفتار آن زن زهیر ابن قین

روان شد به سوی خیام حسین

امام زمانش به محض ورود

چنان با نگاهی دلش را ربود

که از خویش و از خلق بیگانه شد

به شمع رخ یار پروانه شد

نگاهی که دیگر زهیر ابن قین

کسی را نمی دید غیر از حسین

چو درهای رحمت بر او بازگشت

به دیدار یاران خود بازگشت

نبودی دگر این زهیر آن زهیر

زخود تا خدا کرد یک لحظه سیر

زهیری سر از پای نشناخته

زهیری همه جان و دل باخته

چو پروانه می سوخت سر تا قدم

که ای دوستان من حسینی شدم

شدم عاشق یوسف فاطمه

خداحافظی می کنم با همه

خداحافظ ای باوفا همسرم

به زینب سلام تو را می برم

اگر از تو اینک جدا می شوم

به راه امامم فدا می شوم

به پاسخ چنین گفت زن با زهیر

که ای کرده یک لحظه یک عمر سیر

تو گشتی حسینی زپا تا به سر

ندانی به پا می روی یا به سر

به خاطر بیار ای زهیر ابن قین

که چون دعوتت کرد پیک حسین

من از پشت پرده نهیبت زدم

به دل داغ عشق حبیبت زدم

اگر تو شدی پُر زشور حسین

فرستادمت من حضور حسین

تو جانی نگویم که از تن مرو

وفا را نگهدار بی من مرو

الا غرق در شوق و شور حسین

مرا هم ببر در حضور حسین

بده قول نزد ولیِّ خدا

که در حشر از من نگردی جدا

شب است و زهیر است و مولا حسین

صدا می زند سیّدی یا حسین

اگر کشته گردم فزون از هزار

بسوزد همه عضو عضوم به نار

به هر سو برد باد خاکسترم

شود جمع بار دگر پیکرم

دوباره دمد روح پاکم به تن

ندا می دهم این تو این جان من

سرم خاک پایت شود یا حسین

زهیرت فدایت شود یا حسین

زهی عشق او، سوز او، شور او

سخنرانی روز عاشور او

زشمشیر، فریاد او تیز تر

زدریا دلش بود لبریز تر

چنان عاشق وصل دلدار شد

که بی اذن سرگرم پیکار شد

شهامت فرستاد بر او درود

شجاعت به تحسین او لب گشود

به یک حمله افکند آن جان پاک

صد و بیست تن را به خاک هلاک

به تن گشت زخمش فزون از عدد

شهادت به او داد عمر ابد

چو گردید نقش زمین پیکرش

فرستاد بر او کفن همسرش

غلام از سوی بانوی خویشتن

روان شد سوی کربلا با کفن

به دنبال جسم زهیر ابن قین

که افتاد چشمش به جسم حسین

تنی دید روی زمین بی کفن

نه او را کفن بود نه پیرهن

تنی دید از برگ گل پاک تر

زپیراهن لاله صد چاک تر

نفس هاش با شعله دمشاز گشت

از آن دشت خون با کفن بازگشت

کشید از جگر ناله آه از نهاد

کفن را به بانوی خود باز داد

که ای غرق اندوه و سوز محن

مرا عفو کن آمدم با کفن

کفن چون بپوشد زهیر ابن قین؟

که عریان به خاک است جسم حسین

کفن داشت در دستم این زمزمه

که ای بی کفن یوسف فاطمه

چو آن بی کفن را روی خاک دید

کفن هم ززهرا خجالت کشید

زمین و زمان سوخت «میثم» بس است

زدی شعله بر قلب عالم بس است



:: موضوعات مرتبط: شهداء شرمنده ایم ، عطر کربلا، شعر در متن ، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 2 / 7 / 1392


آقا گدایت بیقرار است....

نمیدانستم از کی آمدم بیرون...

کجا هستم...

دلم پر غم...

که ناگه دیدم آنجا را...

ز بس که غرق غم بودم...

نفهمیدم چگونه نزدیک حرم بودم...

و نزدیک اذان بود و آوای دل انگیزی که گویی حق از عرش بهر مردم بیچاره میزد...

اذان بود و حرم نقاره میزد...

دلم طاقت نیآورد...

ایستاده نه...

به روی سنگ فرش حرم افتادم...

صدا دادم سلام ای ضامن آهو...

ببین بیچاره ام آقا...

برس بر داد من آقا...

که من بیچاره ام آقا...

که ناگه یک کبوتر با صدای بالهای خود سکوتم را شکست...

کبوتر ناز و سرمست کنار حوض آن صحن حرم بنشست...

کبوتر تشنه بود و آب میخورد...

دل من بین سینه تاب میخورد...

صدایش کردم و گفتم کبوتر، خوش به حالت...

چه جایی میزنی پر خوش به حالت...

دلم میخواست آقا مثل تو اینجا به من هم لانه میداد...

خودش با دستهای مهربانش به من هم دانه میداد...

دلم میخواست من هم مثل تو پرواز میکردم...

به روی گنبد زردش پرم را باز میکردم...

و یا با بالهایم پرچم سبز حرم را ناز میکردم......

کبوتر دارم از تو یک سوالی...

کبوتر راستی جایی جز این صحن و سرا رفتی...

اگر رفتی بگو که تا کجا رفتی؟

چه میدانی که دردم چیست؟

اصلا تا به حالا تو به عمرت تو به کربلا رفتی؟

کبوتر از سر شب تا کنون در فکر آنجایم...

کبوتر تویی که لانه ات در عرش دنیاست...

تویی که صاحبت فرزند زهرا ست...

برو پییشش بگو

آقا گدایت بیقرار است...

از آن روزی که رفته کربلا چشم انتظار است...

برو پیشش بگو آقا گدایت سخت اندر شور و شین است...

برو پیشش بگو

...آقا گدایت سخت دلتنگ حسین است...



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 28 / 6 / 1392


سخت است ولی مولا خوب است نمی آیی
دلتنگ توام، اما خوب است نمی آیی


یک کوفه جفا و غم ، یک شام پر از محنت
آیی تو ، شوی تنها، خوب است نمی آیی


یک جمعه فقط ندبه ، یک هفته فراموشی
بود تو شود رویا، خوب است نمی آیی


یک نیمه شعبان را در ذکر تو می مانیم
فرداش روی از یاد، خوب است نمی آیی

لاف غم عشق تو ، ذکر همه مردم
بنگر به دل آنها ، خوب است نمی آیی


با این همه درد و غم میسوزی و میسازی
ای منتقم زهرا(سلام الله علیها) خوب است نمی آیی



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، شعر در متن ، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 27 / 6 / 1392


ماه رمضان را دریابیم

خداوندا!

گفتم: خسته ام!

گفتی : لا تقنطوا من رحمه الله

گفتم: کسی را ندارم!

گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید

گفتم: فراموشم نکن!

گفتی: فاذکرونی اذکرکم

گفتم: راه زندگی را نشانم بده

گفتی: انا هدیناه السبیل اما شکرا و اما کفورا

گفتم: نجاتم بده

گفتی: رمضان را دریاب



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 27 / 6 / 1392


متن کامل شعر محتشم کاشانی

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین

بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

این صبح تیره باز دمید از کجا کزو

کار جهان و خلق جهان جمله درهم است

گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب

کاشوب در تمامی ذرات عالم است

گرخوانمش قیامت دنیا بعید نیست

این رستخیز عام که نامش محرم است

در بارگاه قدس که جای ملال نیست

سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند

گویا عزای اشرف اولاد آدم است

خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین

پرورده ی کنار رسول خدا، حسین

کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا

در خاک و خون طپیده میدان کربلا

گر چشم روزگار به رو زار می گریست

خون می گذشت از سر ایوان کربلا

نگرفت دست دهر گلابیبه غیر اشک

زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا

از آب هم مضایقه کردندکوفیان

خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

بودند دیو و دد همه سیراب ومی مکند

خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد

فریاد العطش ز بیابان کربلا

آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم

کردند رو به خیمه ی سلطان کربلا

آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد

کز خوف خصم در حرم افغان بلندشد

کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی

وین خرگه بلند ستون  بیستون شدی

کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه

سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی

کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت

یک شعله ی برق خرمن گردون دون شدی

کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان

سیماب وار گوی زمین بی سکون شدی

کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک

جان جهانیان همه از تن برون شدی

کاش آن زمانکه کشتی آل نبی شکست

عالم تمام غرقه دریای خون شدی

آن انتقام گر نفتادی به روزحشر

با این عمل معامله ی دهر چون شدی

آل نبی چو دست تظلم  برآورند

ارکان عرش را به تلاطم درآورند

بر خوان غم چو عالمیان را صلا زدند

اول صلا به سلسله ی انبیا زدند

نوبت به اولیا چو رسید آسمان طپید

زان ضربتی که بر سر شیرخدا زدند

آن در که جبرئیل امین بود خادمش

اهل ستم به پهلوی خیرالنسا زدند

بس آتشی ز اخگر الماس ریزه ها

افروختند و در حسن مجتبی زدند

وآنگه سرادقی که ملک مجرمش نبود

کندند از مدینه و در کربلا زدند

وز تیشه ی ستیزه درآن دشت کوفیان

بس نخل ها ز گلشن آل عبا زدند

پس ضربتی کزان جگر مصطفی درید

بر حلق تشنه ی خلف مرتضی زدند

اهل حرم دریده گریبان، گشوده مو

فریاد بر در ِ  حرم کبریا زدند

روح الامین نهاده به زانو سر حجاب

تاریک شد ز دیدن آن چشم آفتاب

چون خون ز حلق تشنه ی او بر زمین رسید

جوش از زمین به ذروه عرش برین رسید

نزدیک شد که خانه ی ایمان شود خراب

از بس شکست ها که به ارکان دین رسید

نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند

طوفان به آسمان ز غبار زمین رسید

باد آن غبار چون به مزار نبی رساند

گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید

یکباره جامه در خم گردون به نیل زد

چون این خبر به عیسی گردون نشین رسید

پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش

از انبیا به حضرت روح الامین رسید

کرد این خیال وهم غلط کار کان غبار

تا دامن جلال جهان آفرین رسید

هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال

او در دلست و هیچ دلی نیست بی ملال

ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند

یک باره بر جریده ی رحمت قلم زنند

ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر

دارند شرم  کز گنه خلق دم زنند

دست عتاب حق به در آید ز آستین

چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند

آه از دمی که باکفن خون چکان ز خاک

آل علی چو شعله ی آتش علم زنند

فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت

گلگون کفن به عرصه ی محشر قدم زنند

جمعی که زد به هم صفشان شور کربلا

در حشر صف زنان صف محشر به هم زنند

از صاحب حرم چه توقع کنند باز

آن ناکسان که تیغ به صید حرم زنند

پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل

شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل

روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار

خورشید سربرهنه برآمد ز کوهسار

موجی به جنبش آمد و برخاست کوه

ابری به بارش آمد وبگریست زار زار

گفتی تمام زلزله شد خاک مطمئن

گفتی فتاد از حرکت چرخ بی‌قرار

عرش آن زمان به لرزه درآمد که چرخ پیر

افتاد در گمان که قیامت شدآشکار

آن خیمه‌ای که گیسوی حورش طناب بود

شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار

جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل

گشتند بی‌عماری محمل شتر سوار

با آنکه سر زد آن عمل از امت نبی

روح‌الامین ز روح نبی گشت شرمسار

وانگه ز کوفه خیل الم رو به شام کرد

نوعی که عقل گفت قیامت قیام کرد

بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد

شور و نشور واهمه را در گمان فتاد

هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند

هم گریه بر ملائک هفت آسمان فتاد

هرجا که بود آهویی از دشت پا کشید

هرجا که بود طایری از آشیان فتاد

شد وحشتی که شور قیامت به باد رفت

چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد

هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد

بر زخم های کاری تیغ و سنان فتاد

ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان

بر پیکر شریف امام زمان فتاد

بی اختیار نعره ی هذا حسین زود

سر زد چنانکه آتش ازو در جهان فتاد

پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول

رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول

این کشته ی فتاده به هامون حسین توست

وین صید دست و پا زده در خون حسین توست

این نخل تر کز آتش جانسوز تشنگی

دود از زمین رسانده به گردون حسین توست

این ماهی فتاده به دریای خون که هست

زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست

این غرقه محیط شهادت که روی دشت

از موج خون او شده گلگون حسین توست

این خشک لب فتاده دور از لب فرات

کز خون او زمین شده جیحون حسین توست

این شاه کم سپاه که باخیل اشگ و آه

خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست

این قالب طپان که چنین مانده بر زمین

شاه شهید ناشده مدفون حسین توست

چون روی در بقیع به زهرا خطاب کرد

وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد

کای مونس شکسته دلان حال ماببین

ما را غریب و بی کس و بی آشنا ببین

اولاد خویش را که شفیعان محشرند

در ورطه ی عقوبت اهل جفا ببین

در خلد بر حجاب دو کون آستین فشان

واندر جهان مصیبت ما بر ملا ببین

نی ورا چو ابر خروشان به کربلا

طغیان سیل فتنه و موج بلاببین

تن های کشتگان همه در خاک و خون نگر

سرهای سروران همه بر نیزه هاببین

آن سر که بود بر سر دوش نبی مدام

یک نیزه اش ز دوش مخالف جدا ببین

آن تن که بود پرورشش در کنار تو

غلطان به خاک معرکه ی کربلا ببین

یا بضعةالرسول ز ابن زیاد داد

کو خاک اهل بیت رسالت به باد داد

خاموش محتشم که دلسنگ آب شد

بنیاد صبر و خانه ی طاقت خراب شد

خاموش محتشم که ازین حرف سوزناک

مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد

خاموش محتشم که ازین شعر خون چکان

در دیده ی اشگ مستمعان خوناب شد

خاموش محتشم که ازین نظم گریه خیز

روی زمین به اشک جگرگون کباب شد

خاموش محتشم که فلک بس که خون گریست

دریا هزار مرتبه گلگون حباب شد

خاموش محتشم که بسوز تو آفتاب

از آه سرد ماتمیان ماهتاب شد

خاموش محتشم که ز ذکر غم حسین

جبریل را ز روی پیامبر حجاب شد

تا چرخ سفله بود خطایی چنین نکرد

بر هیچ آفریده جفایی چنین نکرد

ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده ای

وز کین چه ها درین ستم آباد کرده ای

بر طعنت این بس است که با عترت رسول

بیداد کرده خصم و تو امداد کرده ای

ای زاده زیاد نکرده است هیچگه

نمرود این عمل که تو شداد کرده ای

کام یزید داده ای از کشتن حسین

بنگر که را به قتل که دلشاد کرده ای

بهر خسی که بار درخت شقاوتست

درباغ دین چه با گل و شمشاد کرده ای

با دشمنان دین نتوان کرد آن چه تو

با مصطفی و حیدر و اولاد کرده ای

حلقی که سوده لعل لب خود نبی بر آن

آزرده اش به خنجر بیداد کرده ای

ترسم تو را دمی که به محشر برآورند

از آتش تو دود به محشردرآورند

 

.::: محتشم کاشانی :::.

 



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، نوای محرم، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 25 / 6 / 1392


« خاكسپاری پیکرهای مطهر شهدای كربلا »

پس از پایان ماجرای عاشورای سال 61 هجری قمری و شهادت سید و سالار شهیدان ؛ حضرت امام حسین بن علی (ع) و یاران باوفای آن حضرت، عمر بن سعد، فرمانده سپاهیان عبیداله بن زیاد، در روز یازدهم محرم، اجساد كشته های سپاه خویش را شناسایی و گردآوری كرد و آنان را دفن نمود و در حالی كه بدن های مطهر و قطعه قطعه كشته های اهل بیت (ع) و بدن مقدس امام حسین (ع) و سایر شهیدان و یاران باوفایشان، به صورت بسيار جگر خراشي بر زمین مانده بود، كربلا را به قصد كوفه ترك كرد ، حال آنکه کسي جرأت نمي کرد این اجساد پاک را دفن کند.
پیكرهای مطهر شهدای كربلا ( پس از واقعه عاشورای سال 61 هجری قمری ) سه روز بر روی زمین ماند تا این كه در پايان روز دوازدهم ( شب سيزدهم ) محرم، زنان قبيله بني اسد ( نام تيره‏اي از قبايل عرب، از فرزندان اسد بن خزيمه بن مدرکه ) که در " غاضریه " در نزدیكی كربلا چادر زده و سکونت داشتند و از كشته شدن امام حسین (ع) و یارانش به دست سپاه حكومتی امویان مطلع گردیده بودند، ضمن گذر بر ميدان جنگ و دیدن اجساد شهداء ، تحت تأثير قرار گرفته، مردان خود را خبر و مورد شماتت قرار داده و آنان را به انجام دفن اين عزيزان ترغيب نمودند.
زنان این قبیله، ابتداء خود بيل و کلنگ به دست گرفته ، به طرف قتلگاه کربلا روان شدند. پس ازمدتي وجدان مردان بني اسد بيدار گشت و به خود آمدند و به دنبال آن ؛ گروهي از مردان قبیله بنی اسد برای خاكسپاری شهداء ، وارد زمین كربلا شده ولي چون بدن ها پاره پاره بود، بدنها را نمي شناختند و در حالت تحير و ترديد باقي ماندند.
در اين هنگام حضرت امام علی ابن الحسین ؛ زین العابدین (ع)، به صورت ناشناس ، جهت تشخیص و تدفین شهدای كربلا، مخصوصاً دفن پدر معصومش؛ حضرت امام حسین (ع) به حكم این ‌كه « امام را جز امام كسی تغسیل و تكفین و تدفین نمی‌كند. » از راه اعجاز از كوفه و زندان ابن زیاد به كربلا آمد، ضمن حضور در جمع آنان، پیكرهای مطهر شهدا را ، يکي يکي به بني اسد معرفي کرده و آنها بدن ها را دفن مي کردند.
بنی‌اسد در آغاز مراسم تدفین، با دیدن سوار کار (  همان امام سجاد (ع) ) از ترس خود را پنهان كردند ، اما بعد از شناختن سوار، همه دور امام (ع) جمع شدند، تسلیت و تعزیت گفتند.  
چون امام سجاد(ع) آمد، بنی اسد را دید که کنار کشتگان گرد آمده‌اند و سرگردانند؛ نمی‌دانند چه کنند و کشته‌ها را نمی‌شناسند، چون بین بدن‌ها و سرهای مقدس جدایی انداخته بودند و گاهی از بستگان آنان می‌پرسیدند. امام (ع) به آنان خبر داد که برای دفن این اجساد پاک آمده است. سپس شهدای بنی‌‌هاشم و انصار و اصحاب را با نام و مشخصات معرفی و بر آنان نماز خواندند، ناله و شیون برخاست و اشک‌ها جاری شد و زنان بنی اسد مو پریشان کردند و سیلی به صورت زدند و بلند گریه کردند.
خود آن حضرت (ع) به گودال قتلگاه رفت ، با پیکر پاک پدر (ع) معانقه فرمود، صورت به رگ‌های بریده اش نهاد و گریه‌های زیادی كرد. بر بدن مطهرش نماز گذارد ، آنگاه چند قدم عقب‌تر، کمی از خاک‌ها را با دست خود كنار زد، قبر و لحدی حاضر و آماده و صندوقی شکافته نمایان شد، حضرت (ع) دستان خود را زیر کمر پیكر پدر شهیدش ؛ حضرت سیدالشهداء (ع) گشود و فرمود: " بسم الله و بالله و على ملّة رسول الله، صدق الله و رسوله،‌ ماشاء و لا حول و لا قوة إلاّ بالله العظیم ". امام به تنهایی و بی آنکه بنی اسد در این کار همراهی‌اش کنند ، پیکر مطهر را وارد قبر کرد و به آنان فرمود :" همراه من کسی هست که یاری می‌کند. ". آنگاه امام حسین (ع) را در این قبر ، دفن فرمود و چون آن حضرت (ع) را در قبر نهاد، ‌صورت بر آن رگ‌های بریده گذاشت و فرمود : " خوشا سرزمینی که پیکر پاک تو را در بر گرفت! دنیا پس از تو تاریک است و آخرت با فروغ جمالت روشن است. اما شبِ بیداری و غم است و اندوهگین همیشگی، تا آنکه خداوند برای خاندان تو سرای آخرت را برگزیند که تو در آنی. سلام و رحمت و برکات الهی بر تو باد از من، ای فرزند رسول خدا! " و بعد از هموار كردن قبر شریف ، بر روی آن نوشت: « هذا قبر الحسين بن علي بن ابي طالب الّذي قتلوه عطشاناً غريباً »؛ « این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است که او را با لب تشنه و غریبانه شهید کردند. "آن گاه به طرف پیکر مطهر عمویش ؛ حضرت قمر بنی هاشم، عباس بن علي (ع) در نزدیکی نهر علقمه و شریعه فرات ( در راه غاضريّه ، همان محلي كه به شهادت رسيد و اكنون قبر مقدس اوست. ) رفت و او را در همان حال دید که فرشتگان آسمان‌ها را دهشت زده و حوریان بهشتی را گریان ساخته بود. خود را روی بدن مقدس او انداخت و رگ‌های بریده‌اش را می‌بوسید و می فرمود: " پس از تو خاک بر سر دنیا! ای قمر بنی‌هاشم! از من سلام بر تو باد، ای شهید خدایی! رحمت و برکات الهی بر تو باد! " برای او نیز ، قبری گشود و به تنهایی ، آن بزرگوار را نیز وارد قبر کرد، همان گونه که برای پدرش کرد و به بنی اسد فرمود: با من کسانی‌اند که یاری‌ام می‌کنند.
برای بنی اسد مجالی گذاشت تا در دفن شهدای دیگر مشارکت کنند، دو جا برای آنان تعیین کرد و فرمود : دو گودال کندند؛ در اوّلی بنی‌هاشم را و در دیگری اصحاب را قرار دادند.
حضرت علی اكبر (ع) را نیز پائین پای حضرت امام حسین (ع) به خاك سپردند، بنابراین نزديك‌ترين شهيدان به حضرت امام حسين (ع) ، فرزندش حضرت علي اكبر (ع) در پايين پاي آن بزرگوار است.
همینطور بقیه شهدای كربلا را پائین پای حضرت(ع) دفن نمودند. اما حر بن یزید ریاحی را ( به درخواست مادرش ) به قبیله‌اش ؛ جایی که هم اینک قبر اوست، بردند.
ابن شهر آشوب و مسعودی می گویند : " برای بسیاری از آنها قبرهای آماده یافتند و مرغان سفیدی بر گرد آنان دیدند. "* حضور امام سجاد (ع) در جریان خاكسپاری شهداء در كربلا و قتلگاه، بواسطه قدرت خاصه و اعجازی كه خدا برای امامان معصوم (ع) و از جمله امام سجاد (ع)، در چنین موردی لازم است ؛ چرا ‌كه اولاً طایفه بنی اسد برای شناسایی پیكرهای بی سر شهیدان كربلا و بدن‌هایی كه بر اثر تاخت و تاز سمّ اسبان دشمن و نیز شمشیر و نیزه‌ها، متلاشی گردیده، سخت حیران و سرگردان بودند و به خاطر ترس از بقایای احتمالی سپاه دشمن، شتاب در امر دفن داشتند و با گریه و زاری از همدیگر می‌پرسیدند و هیچ كدام هم واقعاً نمی‌شناختند. در ثانی، امام معصوم را جز امام نباید كفن و دفن كند.

* حضرت امام ‌‌رضا (ع) در مناظره خود با پسر ابوحمزه فرمود: " به من بگو ؛ آیا حسین بن علی ( علیهما السلام ) امام بود؟ گفت : آری. فرمود: پس چه كسی امر دفن او را به عهده گرفت؟ گفت: علی بن الحسین (ع). امام (ع) فرمود: علی بن الحسین (ع) كجا بود؟، گفت: در كوفه، نزد پسر زیاد زندانی بود، اما بدون این كه آنها با خبر شوند به كربلا آمد و امر دفن پدر را سپری كرد و سپس به زندان برگشت. بدین گونه، بدن مطهر اباعبدالله الحسین (ع) را در همین مكانی كه اكنون معروف است، دفن كرده و فرزند رشیدش حضرت علی اكبر (ع) را در پایین پای پدر به خاك سپردند و برای سایر شهیدان در پایین قبر امام حسین (ع)، قبر بزرگی حفر و همگی را در آن جا دفن نمودند. غیر از بدن های مطهر حضرت عباس بن علی(ع)، حبیب بن مظاهر و حرّ بن یزید ریاحی كه هر یك را در مكانی دیگر به خاك سپردند. امام رضا (ع) فرمود: كسی كه علی بن الحسین را قدرت داد كه به كربلا بیاید، پدرش را دفن كند و برگردد، مرا نیز می‌تواند به بغداد ببرد تا پدرم را كفن و دفن كنم، در حالیكه نه در زندان هستم و نه در اسارت. "

* قبيله بنی اسد، نام تيره‏اي از قبايل عرب، از فرزندان اسد بن خزيمه بن مدرکه است که در " غاضریه " در نزدیكی كربلا چادر زده و سکونت داشتند. اين قبيله که از قبايل سلحشور عرب محسوب مي‏گردند، در سال 19 هجري از بلاد حجاز به عراق رفته، در کوفه و غاضريه از نواحي کربلا سکونت‏کردند. هنگام بناي کوفه، اين قبيله محله‏ خاصي را در جنوب مسجد کوفه به خويش اختصاص دادند. در سال 36 هجري در جنگ‏جمل، با امام علي‏ (ع) بيعت کردند و در کنار آن حضرت جنگيدند. این قبیله ، ‏توفيق و افتخار دفن پيکر مطهر حضرت سيد الشهداء (ع) و انصار آن حضرت را پس از واقعه کربلا در سال 61 هجری قمری داشتند. اين فداکاري سبب شهرت آنان شد و از آن پس، شيعيان به نظر احترام و محبت به قبيله بني اسد مي‏نگرند. جمعي از اصحاب، علماء ، شعراء و زعماي اماميه از اين قبيله برخاسته‏اند. برخي از همسران پيامبر اکرم‏ (ص) نيز از همين قبيله بوده‏اند. قبیله بنی اسد ، در قيام عاشورای در سال 61 هجری به سه دسته تقسيم شدند: موافق با حضرت ( حبيب بن مظاهر،انس‏بن حرث،مسلم بن عوسجه،قيس بن مسهر، موقع بن ثمامه و عمرو بن خالد صيداوي ازسران موافق ) ، مخالف (حرملة بن کاهل اسدي ؛ قاتل حضرت علی اصغر(ع) ؛ طفل شير خوار، از سران مخالف ) و بي‏طرف ( گروهی که پس از روز عاشورا و شهادت امام حسين (ع) و یارانشان، برای دفن شهدای کربلا اقدام نمودند. ).



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 19 / 6 / 1392


اسامی قاتلان شهدای کربلا

اسامی قاتلان شهدای کربلا از آل ابی طالب به این ترتیب است:(اول اسم شهدا آمده و سپس اسامی قاتلان)

۱- امام حسین(ع): شمربن ذی‏الجوشن، سنان بن انس نخعی، حصین بن تمیم، خولی بن یزید و زرعه بن شریک.
۲- علی اکبر(ع) پسر امام حسین(ع): مرة بن منقذ و همیارانش.
۳- عبدالله بن حسین پسر شیرخوار امام حسین که معروف به علی اصغر است: حرملة بن کاهل اسدی.

۴- عبدالله بن علی پسر امیر المؤمنین(ع): هانی بن ثبیت حضرمی.
۵- ابوالفضل العباس بن امیرالمؤمنین: یزید بن رقاد و حکیم بن طفیل.
۶- جعفربن امیرالمؤمنین(ع): هانی بن ثبیت حضرمی.
۷- عثمان بن امیرالمؤمنین(ع): خولی بن یزید و ابانی داری.
۸- محمدبن امیرالمؤمنین(ع): ابانی داری.
۹- ابوبکر بن حسن بن علی(ع): عبداله بن عقبه غنوی.
۱۰- عبد الله بن حسن بن علی(عِ: حرملة بن کاهل اسدی.
۱۱- قاسم بن حسن بن علی(ع): عمربن سعد بن نفیل ازدی.
۱۲- عون بن عبدالله بن جعفر طیار: عبدالله بن قطبه بهانی.
۱۳- محمدبن عبدالله جعفرطیار: عامربن نهشل تمیمی.
۱۴ جعفربن عقیل بن ابی طالب: بشر همدانی.
۱۵- عبدالرحمن بن عقیل بن ابی طالب: عثمان بن خالد جهنی.
۱۶- عبدالله بن مسلم بن عقیل بن ابی طالب: عامربن صعصعه.
۱۷- ابوعبیدالله بن مسلم بن عقیل بن ابی طالب: عمروبن صبیح صیدادی.
۱۸- محمدبن ابی سعید بن عقیل بن ابی طالب: لقیط بن ناشر جهنی.

این تعداد از شهدای کربلا از خاندان ابی طالب هستند و از آن‏جا که آل ابی طالب و آل علی مقام ولایی در بین مسلمانان داشتند اسامی قاتلان شهدای کربلا از این خاندان در تاریخ ضبط شده است ولی بیشتر شهدای کربلا قاتلانشان ضبط نشده است.
۱۹- سلیمان، آزاد شده امام حسین(ع): سلیمان بن عوف حضرمی.
۲۰- مسلم بن عوسجه اسدی: عبدالله ضبابی، عبدالله بن خشکاره و مسلم بن عبدالله ضبابی.
۲۱- زهیر بن قین: کثیر بن عبدالله و مهاجربن اوس تمیمی.
۲۲- حبیب بن مظاهر اسدی: حصین بن نمیر، بدیل بن صریم و یک مرد تمیمی.
۲۳- حربن یزید ریاحی: ایوب بن مسرح و همدستانش.
۲۴- بریربن خضیر همدانی: بحیربن اوس ضبی.
۲۵- همسر وهب بن عبدالله بن حباب کلبی: غلام شمربن ذی الجوشن.
۲۶- عمیربن عبدالله مذحجی: مسلم ضبابی و عبدالله بجلی.
۲۷- هلال بن نافع: شمر بن ذی الجوشن.
۲۸- ابوعمرو نهشلی: عامربن نهشل ثعلبی، (بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۶۵ تا ص ۷۳٫ در این صفحات زیارت ناحیه مقدسه آمده است و بیشتر شهدای کربلا در این زیارت نام برده شده است. و از ص ۱ تا ص ۶۴ شهدای دیگری نیز ذکر شده و برخی از قاتلان هم آمده است. و در همین جلد ۴۵ ماجرای مختار و انتقام از قاتلان شهدای کربلا هم آمدهاست).



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 19 / 6 / 1392


دفن شهداء کربلا(رحمهم الله)و ورود اهل بیت(علیهم السلام) به کوفه

 مرحوم «شیخ مفید» در صفحه 258 ارشاد مى فرماید: عمر بن سعد در سال 61 هجرى قمرى از کربلاء به سمت کوفه روانه شد، جماعتى از بنى اسد که در اراضى غاضریه منزل داشتند، به مقتل آن حضرت آمدند و بر اجساد شهداء نماز خواندند و حضرت را در همان موضعى که معروف است دفن کردند و حضرت على ابن الحسین(علیه السلام) را در پایین پاى حضرت دفن نمودند و براى سایر شهدا حفره اى در پایین پاى حضرت کندند و آنها را در آن دفن کردند. اما شیعه براین عقیده است که حضرت زین العابدین(علیه السلام) به کربلاء آمد و نماز خواند و آنها را دفن نمود. چنانکه امام رضا(علیه السلام) در جواب گروه واقفیّه تصریح نموده که در صفحه 104 انصار الحسین توضیح داده شده و در صفحه 225 بصائر الدرجات در ضمن حدیثى از امام صادق(علیه السلام) استفاده مى شود که در مواقع دفن سرور شهیدان امام حسین(علیه السلام)پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)و حضرت على(علیه السلام) و امام حسن(علیه السلام) و امام سجاد(علیه السلام) و ملائکه حضور داشتند و یارى مى نمودند.


چون به ابن زیاد خبر رسید که اهل بیت(علیهم السلام) به کوفه نزدیک شده اند امر کرد سرهاى شهداء را که عمر بن سعد از پیش فرستاده بود خارج کرده و نزد اهل بیت(علیهم السلام) برند و در کوچه و بازار بگردانند تا سلطنت یزید بر مردم معلوم شود. مردم کوفه چون از ورود اهل بیت(علیهم السلام) خبردار شدند از کوفه بیرون آمدند و اهل بیت(علیهم السلام) را سوار بر شتران وارد کوفه نمودند در حالى که زنان کوفه براى تماشا بالاى بامها رفته بودند. زنى از بام صدا زد: من اىّ الاسارى انتنّ شما از کدام مملکت و قبیله هستید؟ گفتند: نحن اسارى آل محمد(صلى الله علیه وآله). چون آن زن این را شنید هر چه چادر و مقنعه داشت درآورد و بر ایشان پخش نمود. مخدّرات گرفتند و خود را با آنها پوشانیدند.
به روایت مسلم گچکار قریب به چهل محمل روى چهل شتر قرار داشت که زنان و اطفال بر آن سوار بودند و امام سجّاد(علیه السلام) در حالى که مریض بودند و خون از رگهاى گردنشان جارى بود، بر شترى برهنه سوار بودند.
سهل گوید: چون وارد کوفه شدم، دیدم بوق مى زدند و پرچمها را افراشته بودند که ناگاه لشکر وارد شد، و سرهاى شهداء را که بر فراز نیزه نصب کرده بودند، آوردند.
 امام در نوک نیزه آیه مبارکه را تلاوت مى نمود:(اَمْ حَسِبْتَ أَنّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الْرَقیمِ کانُوا مِنْ ایاتِنا عَجَباً) سهل گوید: گریه کنان گفتم: یا ابن رسول اللّه رأسک اعجب یعنى تکلّم رأس شریف تو از قصه اصحاب کهف و رقیم عجیب تر است. سپس حضرت زینب(علیها السلام) مردم را امر به سکوت نمود و شروع به خواندن خطبه اى نمود.



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 19 / 6 / 1392


شهداء کربلا

منابع تاریخی، تعداد مشهور شهدای کربلا را 72 نفر عنوان می‌کنند اما در عین حال، برخی دیگر تعداد شهدا را حتی تا 155 نفر هم ذکر کرده‌اند.

حجت‌الاسلام سیدمحمود طباطبایی‌نژاد، مدیرگروه پژوهشی دانشنامه امام حسین(ع) در گفت‌وگو با فارس گفت: مشهورترین تعداد شهدای کربلا 72 نفر است اما وقتی در منابع مختلف بررسی می‌کنیم به تعدادی از اسامی می‌رسیم که به دلیل آنکه در آن زمان نقطه‌گذاری کمتر انجام می‌شد ممکن است بعضی از این اسامی با هم مشترک بوده، شبیه هم باشند یا اشتباه شده باشد.  

وی اظهار داشت: گروه تحقیقاتی دانشنامه امام حسین(ع) ادعایی ندارد مبنی بر اینکه تعداد شهدای کربلا حتما 155 نفر است، بلکه تعداد و اسامی را از زیارت ناحیه مقدسه و سایر منابع مستندی که وجود داشته، بیان کرده است.  

بنابراین با توجه به اینکه تعداد دقیق شهداى کربلا، مشخص نیست اما برای اینکه بتوانیم استفتایی میان تعداد و اسامی شهدایی که همراه اباعبدالله الحسین(ع) به شهادت رسیده‌اند، داشته باشیم این اسامی را از کتاب «دانشنامه امام حسین(ع)» برای علاقه‌مندان ذکر می‌کنیم.

شهداى واقعه کربلا را به چهار دسته مى‌توان تقسیم کرد: شهدای کربلا از اصحاب پیامبر(ص)، شهدای کربلا از یاران امام علی(ع)، شهدای کربلا از اهل‌بیت امام حسین(ع) و شهدای کربلا از یاران امام حسین(ع).


شهدای کربلا از اصحاب پیامبر(ص) شهدای کربلا از یاران امام علی(ع) شهدای کربلا از اهل‌بیت امام حسین(ع) شهدای کربلا از یاران امام حسین(ع)
اَنَس بن حارث ابو ثُمامه عمرو بن عبد اللّه صائِدى على اکبر(ع) ابراهیم بن حُصَین اسدى
عبد الرحمان بن عبد ربّه انصارى حبیب بن مُظاهر اسدى عبد اللّه (على اصغر) برادرزاده حُذَیفة بن اَسید غِفارى
  زاهر، غلام عمرو بن حَمِق عبد اللّه بن على ابو هَیّاج
  عمّار بن ابى سلامه دالانى  عثمان بن على اَدهَم بن امیّه
  سعد بن حارث خُزاعى، غلام امیر مؤمنان(ع) جعفر بن على انیس بن مَعقِل اَصبَحى
  عبد اللّه بن عُمَیر کَلْبى عبّاس بن على بُرَیر بن خُضَیر
  کَردوس بن زهیر ابو بکر بن على بشیر بن عمرو حَضرَمى
  نافِع بن هلال جملى محمّد بن على جابر بن حَجّاج
    ابو بکر بن حسن جَبَلة بن على شیبانى
    عبد اللّه بن حسن جُنَادة بن حارث
    قاسم بن حسن جُندَب بن حجیر
    جعفر بن عقیل جون ، غلام ابو ذر
    عبد الرحمان بن عقیل جوین بن مالک
    عبد اللّه بن عقیل حارث بن اِمرؤ القیس
    محمّد بن ابى سعید بن عقیل حارث بن نَبهان
    عبد اللّه بن مسلم بن عقیل غلام حمزة بن عبد المطّلب
    محمّد بن عبد اللّه بن جعفر حتوف بن حارث
    عون بن عبد اللّه بن جعفر حَجّاج بن زید
    * ابراهیم بن على حَجّاج بن مَسروق
    * عبّاس اصغر بن على حُرّ بن یزید ریاحى
    * جعفر بن على حلّاس بن عمرو 
    * عبد اللّه اکبر بن على نُعمان بن عمرو
    * عبد اللّه اصغر بن على حَنظَلة بن اسعد 
    * عبید اللّه بن على رافع ، هم پیمان بنى شنده
    * عمر بن على رُمَیث بن عمرو
    * عتیق بن على زُهَیر بن بِشْر خَثعَمى 
    * قاسم بن على زُهَیر بن سلیم اَزْدى
    * بشر بن حسن زُهَیر بن قَین بَجَلى
    * عمر بن حسن زید بن مَعقِل
    * ابو بکر بن حسین سالم، هم پیمان ابن مدنیّه
    * ابو بکر بن قاسم بن حسین سعد بن حنظله تمیمى
    * ابراهیم بن حسین سعید بن عبد اللّه حنفى
    * جعفر بن حسین سعید بن کَردَم
    * حمزة بن حسین سلیمان، غلام امام حسین
    * زید بن حسین سلیمان بن ربیعه
    * قاسم بن حسین سوّار بن ابى حِمیَر
    * محمّد بن حسین سُوَید بن عمرو بن ابى مُطاع
    * عمر بن حسین سیف بن حارث جابرى
    * محمّد بن عقیل شَبیب بن عبد اللّه نَهشَلى
    * محمّد بن عبد اللّه بن عقیل سیف بن مالک
    * حمزة بن عقیل ضَرغامة بن مالک 
    * على بن عقیل شوذَب، هم پیمان بنى شاکر
    * عَون بن عقیل ضُباب بن عامر
    * جعفر بن محمّد بن عقیل عابِس بن ابى شَبیب شاکرى
    * ابو سعید بن عقیل عامر بن مسلم
    * ابراهیم بن مسلم بن عقیل سالم، غلام عامر بن مسلم
    * محمّد بن مسلم بن عقیل عباد بن ابى مهاجر
    * عبد الرحمان بن مسلم بن عقیل عبد الرحمان بن عبد اللّه اَرحَبى (یَزَنى)
    * عبید اللّه بن مسلم بن عقیل عبد اللّه بن قیس غِفارى
    * ابو عبد اللّه بن مسلم بن عقیل عبد الرحمان بن قیس غِفارى
    * على بن مسلم بن عقیل عُقْبة بن صَلت
    * ابراهیم بن جعفر عمّار بن حسّان طایى
    * ابو بکر بن عبد اللّه بن جعفر عمران بن کعب
    * عون اصغر بن عبد اللّه بن جعفر عمر بن اَحدوث حَضرَمى
    * حسین بن عبد اللّه بن جعفر عمر بن خالد صَیداوى
    * عبید اللّه بن عبد اللّه بن جعفر سعد، غلام عمر بن خالد صَیداوى
    * عون بن جعفر بن جعفر عمرو بن خالد اَزْدى
    * محمّد بن جعفر خالد بن عمرو اَزْدى
    * محمّد بن عبّاس عمرو بن ضَبیعه
    * احمد بن محمّد هاشمى عمرو بن عبد اللّه جُندَعى
      عمرو بن قَرَظَه انصارى
      غلام ترک
      قارِب، غلام امام حسین
      قاسم بن حبیب اَزْدى
      قَعنَب بن عمرو نَمِرى
      کِنانة بن عتیق
      مالک بن عبد بن سَریع جابرى
      مُجَمِّع بن زیاد
      مُجَمّع بن عبد اللّه عائِذى
      پسر مُجَمّع بن عبد اللّه عائذى
      مسعود بن حَجّاج
      عبد الرحمان بن مسعود
      مُسلم بن عَوسَجه اسدى
      مسلم(/ اَسلَم) بن کثیر
      مُنجِح ، غلام امام حسین
      نَعیم بن عَجْلان
      هَفهاف بن مُهَنَّد راسِبى
      هَمّام بن سَلَمه قانِصى (قایضى)
      وَهْب بن وهب
      یحیى بن سلیم مازِنى 
      ابو شعشعا، یزید بن زیاد بن مُهاصِر 
      یزید بن نَبیط عبدى
      و فرزندش عبد اللّه بن نَبیط عبدى
      و فرزند دیگرش عبید اللّه بن نَبیط عبدى


نام‌هایی که با علامت ستاره (*) مشخص شده‌اند، تنها در منابع نادر ذکر شده‌اند.



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 19 / 6 / 1392


بیاد شهداء کربلا



:: موضوعات مرتبط: عطر کربلا، ،

نوشته شده توسط استاد رسول ناجی زواره در 9 / 6 / 1392


:: گمنامی
:: بندگی
:: ما سینه...
:: تردید کن
:: 000
:: خدایا
:: بی او
:: آقا نیا
:: بوسه بر بی سر
:: رمضان
:: تا آخر ایستاده ایم
:: جانباز
:: چچ
:: و پا برهنه رفت ...
:: مادراتون چشم انتظارند...
:: پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو می کرد...
:: پس از سالها با شنیدن خبر شناسایی پیکر بهروز آرام شدم....
:: مرگ تدریجی ست
:: ازتومیگفتند...
:: اندازه هزار سال
:: دختر شهید
:: آرامش خانه
:: 555555
:: 44444444
:: 3333333
:: 222222222
:: 11111111
:: .......
:: ای دشمن
:: و پا برهنه رفت ...
:: کلیپ شهیدان
:: شهید رضا کردیزاده
:: شهدا میگویند...
:: نظر دهید
:: گفتگو با خدا
:: باسلام...
:: خواهرم
:: من حجابمو دوست دارم
:: بسم اله ...
:: خواهرم
:: چادر
:: مادر...
:: مراقب باشید...
:: سخنی زیبا
:: هشت بهشت
:: شهدا هم به یادت تشنه ماندند یا حسین(ع)
:: کربلا





سلام. با تشکر از ورود شما به این وبلاگ منتظر نظرات زیبای شما هستیم .
rasool.n635@gmail.com




:: خرداد 1394;
:: فروردين 1394;
:: مرداد 1393;
:: تير 1393;
:: خرداد 1393;
:: مهر 1392;
:: شهريور 1392;
:: مرداد 1392;

آبر برچسب ها

جملات زیبا , 12 , 11 , 10 , 9 , 8 , 5 , 6 , 4 , 3 , 2 , شهید گنجی زاده زواره / محمد علی دسته: سرداران شهید مشخصات نام : گنجی زاده زواره / محمد علی نام پدر : حاج خلیل تاریخ تولد : ۱۳۴۰/۶/۲۰ محل تولد : زواره تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۶/۲۹ محل شهادت : عملیات پاکساز , شهید گنجی زاده زواره / محمد علی دسته: سرداران شهید مشخصات نام : گنجی زاده زواره / محمد علی نام پدر : حاج خلیل تاریخ تولد : ۱۳۴۰/۶/۲۰ محل تولد : زواره تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۶/۲۹ محل شهادت : عملیات پاکساز , شهید گنجی زاده زواره / محمد علی دسته: سرداران شهید مشخصات نام : گنجی زاده زواره / محمد علی نام پدر : حاج خلیل تاریخ تولد : ۱۳۴۰/۶/۲۰ محل تولد : زواره تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۶/۲۹ محل شهادت : عملیات پاکساز , شهید گنجی زاده زواره / محمد علی دسته: سرداران شهید مشخصات نام : گنجی زاده زواره / محمد علی نام پدر : حاج خلیل تاریخ تولد : ۱۳۴۰/۶/۲۰ محل تولد : زواره تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۶/۲۹ محل شهادت : عملیات پاکساز ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by shohadazavareh